شوق، خوی صاحبان یقین است . [.امام علی علیه السلام]
جوان امروز
داستان زندگی ماهیگیران رود نیل
دوشنبه 85 مهر 24 , ساعت 10:59 عصر  
با وجود زندگی ساده شان ، خوشبختند و با وجود خانه های کوچکشان که بیشتر از چند متر از سطح آب نیست ، احساس راحتی و آرامش می کنند و قناعتی دارند که گویی گنجی است که نیرو و انرژی شان را در زندگی از آن می گیرند.
آنها ماهیگیرانی هستند که روی رود نیل در قاهره و حلوان و المعادی و امبابه و الوراق و در جزیره طلا یا جزیره محمد یا بر کرانه های قدیمی مصر زندگی می کنند.
ماهیگیران زندگی کاملا متفاوتی نسبت به زندگی مردم روی خشکی دارند، آنها بیشتر زندگیشان را در روزهای بسیار سرد و زیر گرمای سوزان خورشید روی رود نیل می گذرانند. قایق هایشان در واقع خانه هایشان است که به وسیله آن زندگیشان را می گذرانند و روزی خود را در نیل می جویند. آنها درون قایق های کوچکشان دور از ترافیک خیابان های قاهره و به دور از آلودگی هوا و سروصدا، زندگی کاملی دارند.
راستی داستان (زندگی) آنها چیست و چرا به نیل پناه برده اند تا مجبور به زندگی در آن باشند و روزیشان را از درون آن بجویند؟ رازها و داستان های آنها چیست و چگونه با مشکلاتی که در جریان دریانوردی شان در نیل با آن روبه رو می شوند، دست و پنجه نرم می کنند؟ ما با این تحقیق ، تلاش می کنیم این رازها را کشف کنیم. قایق به طور کلی مهمترین دارایی ماهیگیر است.
در واقع خانه اوست که به همراه همسر و فرزندانش در آن زندگی می کند.
همچنان که وسیله جابه جایی او در نیل به مکان هایی است که در آن ماهی صید می کند و نیل تنها منبع روزی صیاد است ، اما تنها ابزار کسب و کار صیاد در زندگی بین دو کرانه رود نیل ، قایقی است که در اختیار دارد و معمولا قایق کوچکی است که طولش از 2 متر و عرضش از یک متر بیشتر نیست و به آن «قایق کوچک» گفته می شود و بیش از یک نفر گنجایش ندارد. قایق متوسط، عرضش به 2 متر و طولش به 4 متر می رسد و قایق بزرگ یا بلند، مساحتش بین 6تا 8ا متر در طول و 3تا 5ا متر در عرض است.
صلاح الرشیدی ، ماهیگیر، می گوید: قایق های بزرگ به 3 قسمت تقسیم می شود که مهمترین آنها، قسمت وسط یا شکم قایق است و ماهیگیر به آن «بوطنه» می گوید و او و خانواده اش در آنجا می خوابند و همه امور زندگیشان را در آن انجام می دهند ، به عبارتی این بخش از قایق ، خانه و تنها پناهگاه آنها در زندگی است.
در این قایق مکانی مجهز برای غذا خوردن خانواده وجود دارد همچنان که مکانی ویژه خواب فرزندان بزرگ در بالای قایق وجود دارد، اما فرزندان کوچک با پدر و مادرشان در همان قسمت «بوطنه» می خوابند.

نوشته شده توسط علیرضا | نظرات دیگران [ نظر] 
browzar، کم حجم ترین و امن ترین مرورگر انیترنتی جهان
دوشنبه 85 مهر 24 , ساعت 10:34 عصر  
در جهان اینترنت، کاربران همیشه قربانیان اصلی دزدی اطلاعات شرکت های بزرگ هستند و مرورگرهایی نظیر IE، فایرفاکس و ارا، با وجود ادعای شرکت های تولید کننده مبنی بر ایمن بودن محصولات، هنوز هم آسیب پذیرند. در این میان، مرورگر جدیدی به تازگی منتشر شده که می تواند گشت و گذار در اینترنت را آسان و ایمن سازد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران به نقل از پایگاه خبری AZN، مرورگر BROWZAR که نرم افزار کد باز محسوب می شود، بدون نصب بر روی ویندوز، اجرا می شود. با استفاده از این مرورگر اینترنتی ایمن، کاربر قادر است بدون بر جای گذاشتن کوچکترین اثری بر روی رایانه خود، به جستجو و گشت و گذار در اینترنت بپردازید.
بنابر این گزارش، این مرورگر بر اساس فناوری IE عمل می کند و با حجمی بسیار کم از سایت browzar.com  قابل دریافت است. در این مرورگر، هیچ گونه فایل history و cookies ذخیره نمی شود. سرعت فوق العاده از دیگر ویژگی های این مرورگر است.

نوشته شده توسط علیرضا | نظرات دیگران [ نظر] 
Sketch-up گوگل و امکان شبیه ساز مجازی خانه
دوشنبه 85 مهر 24 , ساعت 10:30 عصر  
گوگل، بزرگترین موتور جستجوگر جهان، به تازگی نرم افزاری را با عنوان "sketch-up" ارایه کرده است که می تواند امکانات کاملی را در رابطه با شبیه سازی مجازی ساختمان ها در اختیار کاربران خانگی و حرفه ای قرار دهد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران به نقل از پایگاه خبری cnet، نرم افزار "sketch-up" سیستم یکپارچه مدیریتی برای شبیه سازی و ایجاد فضای مجازی بهره می برد.
بنابر این گزارش، با نصب این برنامه با سیستم عامل ویندوز، کاربر با انتخاب نوع درب، پنجره، سقف، اندازه ها، رنگ ها، کلیدها، نوع دیوارها و تمامی امکانات رفاهی داخل ساختمان به صورت کاملا سه بعدی، خانه و محل کار خویش را به صورت دقیق شبیه سازی می کند. کارکردن با امکانات این برنامه آسان است و شما قادرید تمامی ویژگی های نرم افزار را بنا به نوع سلیقه خود و اطلاعات حقیقی تغییر دهید.
این گزارش حاکی است؛ هم اکنون نرم افزارهایی در زمینه مهندسی ساختمان وجود دارند که حرفه ای عمل کرده و کارکردن با آنها دشوار است. "Autocad" یکی از این نوع نرم افزارهاست. گوگل، هدف خود را از ایجاد این نرم افزار بالا بردن و شکوفا کردن استعدادها و نبوغ کاربران خانگی و حرفه ای در طراحی عنوان کرده است.

نوشته شده توسط علیرضا | نظرات دیگران [ نظر] 
درمان 461بیماری با طب سوزنی امکان‌پذیر است
دوشنبه 85 مهر 24 , ساعت 10:27 عصر  
تحقیقات نشان می‌دهد: با استفاده از طب سوزنی می‌توان 461 بیماری نظیر بیماری وابسته به سیستم‌های عصبی، گوارشی و پوستی را معالجه کرد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران به نقل از پایگاه خبری چاینادیلی: دکتر دیو 43ساله از مرکز تحقیقات طب‌سوزنی در شهر تیانجین چین نتایج تحقیقات خود را پس از 4 سال مطالعه و بررسی اعلام کرده‌است.
بنا براین گزارش: به گفته دکتر دیو‌؛ طب سوزنی تاثیرهای مهمی بر روی بیماری‌های افسردگی، قلبی و همچنین اسهال و مشکلات گوارشی دارد.
دکتر دیو معتقد است؛اگر چه طب سوزنی قادر به درمان تمام بیماری‌ها نیست و نسبت به سایر روش‌های درمانی تاثیر کمتری دارد اما روش درمان آن بر روی 461 بیماری با سایر روش‌های درمانی متفاوت است.
یادآور می‌شود: طب سوزنی یک روش درمانی سنتی چینی با قدمت2000ساله است که با فرو کردن سوزنهای کوچک در بدن انجام ‌می‌شود./
نوشته شده توسط علیرضا | نظرات دیگران [ نظر] 
تحلیلی بر شب قدر و ادعیه حضرت علی(ع) در نهج البلاغه// آیت الله ج
دوشنبه 85 مهر 24 , ساعت 10:9 عصر  
تقریباً هزار و چهارصد و بیست و شش سال از نزول قرآن کریم می گذرد . هر سال به فرمان خدائی که متکلّم این کلام است ، سالگردی گرانقدر تشکیل می شود . شب قدر که شب نزول قرآن است ، هر سال از طرف خدا تکریم می شود . گرامیداشت شب قدر به این است که همان خاطرة نزول قرآن تکرار شود . لذا با همان جلال و شکوه فرشتگانی که بار اوّل قرآن را آورده بودند ، در خدمت روح از آسمان غیب تنزّل می کنند و بر ولی عصر نازل می شوند .
هنگام نزول قرآن ، احیای خاطرة هر سالة‌ او هم گوشزد شد . هم با ماضی و هم با مضارع یاد شد . فرمود : إنّا أنزَلناهُ فِی لَیلَهِ القَدر(1)، یعنی این کتاب را ما در شب قدر نازل کرده ایم ، و هم در تجلیل شب قدر اینچنین فرمود : وَ مَا اَدراکَ مَا لِیلَهُ القَدر . لِیلَهُ القَدرِ خِیرٌ مِنْ ألفِ شَهر . تَنَزَّلُ المَلائِکَهُ وَالرُّوحُ فِیها بِإذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ اَمرْ . سَلامٌ هِیَ حَتّی مَطلَعِ الفَجْر(2). یعنی این قرآن که در شب قدر نازل شد ، با جلال و شکوه فرود آمد و به دستور خدا هر ساله آن جلال و شکوه تکرار می شود . اینچنین نیست که إنّا أنزَلناهُ فِی لِیلَهِ القَدر و پایان پذیرفته باشد ! بلکه اینطور است : تَنَزَّلُ المَلائِکَهُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلّ اَمرْ . هر ساله ملائکه در خدمت روح همة حقائق قرآن را أعم از تفسیر و تکوین پائین می آورند .

مرحوم کُلینی بابی در جامع کافی عقد کرد که بعضی از امامان ما (علیهم السَّلام) فرمودند : شما برای اثبات ادامة ولایت به سورة قدر استدلال کنید . تقریر استدلال هم به این بیان است ؛ فرمود : به مخالفین بگوئید آیا نبی اکرم رحلت کرد ، شب قدر هم از بین رفت ، یا شب قدر هست ؟ آنها ناچار می گویند : شب قدر هست . یعنی هر سال ماه مبارکی دارد ، و در هر ماه مبارکی شب قدر هست . فرمود : از آنها بپرسید : این که خدا فرمود : در شب قدر فرشته ها امور را نازل می کنند ، بر کی نازل می شوند ؟ اگر مقدّرات و حقائق را نازل کرده اند که به همراه ببرند و به کسی ندهد ، پس چرا آوردند ؟ اگر بنا شد مقدّرات و معارف را بر کسی عرضه کنند ، آن کس کیست ؟ آن کس که همة فرشتگان به اتّفاق روح ، همة امور را نازل می کنند و بر او گزارش می دهند ، کیست ؟ او ولی امر است . او امام آن زمان است .

در هر زمان ای ولی معصوم هست که مهبَط وحی است . منتها وحی تشریعی به پایان رسید ، آن وحی های تصدیقی و تکوینی و تبیینی و تفسیری و تشریعی همچنان مستدام است . لذا در بَدئ پیدایش نزول قرآن ، ذات أقدس إله دستور داد که هر ساله خاطرة گرانبار نزول قرآن را گرامی بدارند و امشب احتمالاً یکی از شب هائی است که لیلة قدر است . لذا فرشتگان در خدمت روح همة امور را با سلامت به وجود مبارک ولی عصر عرضه می کنند . بعد به اذن ولی عصر به مجالس مؤمنین سری می زنند و به آنها سلام می کنند . و فیض ای که به ولی عصر رسید ، به دستور آن حضرت به افراد مستعد می رسانند . کسانی که ارتباط شان با ولی عصر برقرار است ، نشانه های شب قدر را هم درک می کنند .

از ائمه (علیهم السَّلام) سئوال کردند که علامت شب قدر چیست ؟ فرمود : آن نسیم ملایم که به شما بوزد ، معلوم می شود شب قدر را درک کرده اید . اگر زمستان باشد ، احساس سرما نمی کنید . و اگر تابستان گرم باشد ، احساس گرما نمی کنید . اگر یک همچنین حالی در شما پیدا شد ، این نسیم قدر است . علامت دیگر اینکه : اگر بُوی خوبی به مشام شما رسید ، این نشانة قدر است .
گاهی یعقوب ای می خواهد که بوی یوسف را از فاصلة هشتاد فرسخ استشمام کند ، بگوید : إنّی لَأجِدُ رِیحِ یُوسُفَ لُولا أنْ تُفَنِّدُونْ (3). آن کس که پیرهن یوسف را در دست دارد ، بوی یوسف را استشمام نمی کند ! ولی یعقوب از فاصلة هشتاد فرسخی بُوی یوسف استشمام می کند . فَلَمّا فَصَلَتِ العِیرْ (4)، همین که قافله از مرز مصر حرکت کرد ، یعقوب فرمود : من بُوی یوسف می شنوم ! استشمام نمی کنی . ولایت بُوئی دارد ، نبوّت بُوئی دارد ، یوسف هر عصر بُوئی دارد ، شب قدر بُوئی دارد . اگر کسی شامّة جان اش باز شد ، این بُو را می شنود . و اگر آن لامسة جان اش باز باشد ،‌ این نسیم خنک را حسّ می کند . جریان چشم و گوش در قرآن آمده ، جریان شامّة معنوی هم در قرآن آمده . خدا بعضی را بصیر و بعضی را کُور می داند . می گوید : برخی کُور اند ،‌ امّا نه چشم سرشان ، بلکه چشم دلشان کُور است . إنَّهَا لا تَعمَی الأبصارْ وَ لکِنْ تَعمَی القُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُور (5). معلوم می شود بعضی ها قلب شان بیناست ، بعضی دلشان کُور است . آن دلی که چشم دارد ، شامّه هم دارد ، ذائقه هم دارد ، لامسه هم دارد .

ایّام ماه مبارک رمضان ، ایّام روزه است . در کتاب صوم ، روزة واجب و مستحب و حرام و مکروه را مطرح می کند . یکی از روزه هائی که گفته اند حرام است ، روزة وصال است . یعنی انسان طرزی نیّت کند که بگوید : من از این سحر تا آن سحر ، یک روز و شب را نیّت می کنم که روزه بگیرم و همچنین فردا را که شب چیزی نخورد و این نخوردن را به حساب روز و روزه بیاورد و نیّت کند . یک وقت کسی در شب ماه مبارک اشتها به غذا ندارد ، آن خارج از بحث است . یا در غیر ماه مبارک شب چیزی نمی خورد ، آن خارج از بحث است . ولی یک وقت نیّت می کند که من شب و روز را روزه بگیرم که شب هم مثل روز جزء مَنوّی او باشد . دو روز را با یک شب نیّت کند ، این را می گویند : (صُوم وصال) . یک شب و روز ، دو روز و یک شب ؛ دو تفسیر برای صوم وصال‌ آمده است ؛
این معنا برای غیر پیغمبر حرام است . رسول اکرم فرمود : صوم وصال ممنوع است . اصحاب عرض کردند : پس شما چرا اینچنین می کنید ؟ فرمود : شما مثل من نیستید . آنچه که مرحوم صدوق در مَنْ لا یَحضُر نقل کرد ، با آنچه را که در جوامع روائی اهل سنّت است ، مختصر فرق می کند . ولی یک حدیثی است معروف و فریقین نقل کرده اند که وجود مبارک نبی اکرم فرمود : شما مثل من نیستید . إنّی اَبِیتُ عِندَ رَبّی یُطْعِمُنِی وَ یَسقِینْ (6). من مهمان خدایم ، در نزد خدا بیتوته می کنم ، از غذای خدا و آشامیدنی های الهی بهره می برم و مقاومت می کنم . من اگر ظاهراً صائم ام ، باطناً در کنار سفرة خدا نشسته ام . احساس گرسنگی و تشنگی نمی کنم . این مقام برای نبی اکرم هست .

به ما گفتند : شما در ماه مبارک مهمان خدائید . اگر صوم وصال ممنوع است ، این صوم عادی که جائز و واجب است . برخی در روز که صائم اند ، مهمان خدایند . نه تنها جان شان از معارف طرفی می بندد ، بلکه جسم شان هم احساس رنج نمی کند . این حال را انسان در این فرصت ها مسئلت کند . نشانه های شب قدر را با لامسة دل ، با شامّه جان می توان درک کرد . این هم مطلب دیگر .
و چون مهم ترین کار برای شب قدر دعاست و این ایّام و لیالی متعلّق به علیّ بن أبیطالب ، امیر المؤمنین (علیه آلاف التحیّه والثناء) است ، چه بهتر که دعا را از زبان این داعی بشنویم .
اوّلاً ادب دعا را امیرالمؤمنین (علیه السَّلام) به ما آموخت . فرمود : اَلدّاعِی بِلا عَمَلْ کَالرّامِی بِلا وَتَرْ (7). فرمود : آنکه دعا می کند و عمل ندارد ، مثل تیراندازی است که تیر دارد ، ولی وَتر ندارد . (وَتر) آن کمان مُنهنی است که جلوی این تیر تند تیز را می گیرد و او را راهنمائی می کند . فرمود : اگر کسی تیرانداز است ، یک کمان ای لازم دارد که این کمان منهنی این تیر تیز را تعدیل کند ، راهنمائی کند . اگر کسی بی عمل دعا می کند ، مثل تیر انداز بی کمان است . بهترین عمل صفای دل است . بهترین راه برای صفای دل این است که هم در مسئله توحید برای غیر خدا راه باز نکنیم ، هم در مسائل اجتماعی کینة احدی را در دل راه ندهیم . مطمئن باشیم اگر کسی این دو رکن را فراهم کرد ؛ یعنی در کار خدا اَحدی را شریک قرار نداد ، در مسائل اجتماعی کینة هیچ مسلمانی را در دل نداشت ، این دو رکن را که فراهم کرد ، این دعوت کننده ، این داعی یک تیر انداز ماهری است که هم تیر تیز دارد و هم کمان مُنهنی . آنگاه خود حضرت که واجد شرائط دعاست ، نیایش هائی دارد که در آن نیایش همّت های بلند را تعلیم می دهد و برای همة مسلمانها مسئلت می کند .

شما دعاهای حضرت را در نهج البلاغه که تحلیل می کنید ، می بینید یا سعادت می خواهد ، یا شهادت می خواهد ، یا رفاقت با انبیاء می خواهد ، یا کرامت می خواهد ، یا عافیت می خواهد ، یا سلامت می خواهد ، یا فتوّت و رادمردی و مردانگی می خواهد و یا عزّت !
ببینید دعاهای حضرت از این عناصر محوری بیرون نمی رود . در آن عهد نامة معروف که برای مالک اشتر نوشت ، در پایان عهد نامه دعا کرد‌ ؛ فرمود : مالک ! من برای خود و برای تو از خدا سعادت و شهادت طلب می کنم ! از خدا می خواهم : أنْ یَختِمَ لِی وَ لَکَ السَّعادَهَ وَ الشَّهادَه إنّا للهِ وَ إنّا إلِیهِ الرّاجِعُونْ (8). من سعادت را ، شهادت را برای خود و برای تو مسئلت می کنم .
در آن دعاهای عمومی می گوید : نَسأَلُ اللهُ مَنازِلَ الشُّهَداء وَ مَعایِشَهَ السُّعَداء وَ مُفارَقَهَ الأنبیاء (9). ما برای همگان سعادت و منزلة شهدا و رفاقت با انبیاء را می خواهیم . به خدا عرض می کند : وَاجْمَعْ بِینَنَا وَ بِینَهُ . نوع این دعاها به صیغة جمع است . می گوید : خدایا ! بین ما و بین رسول ات ، وَاجْمَعْ بِینَنَا وَ بِینَهُ فِی بَرْدِ العِیشْ وَ قَرارِ النِّعْمَه وَ‌ مُنتَهَی الطُمَأنِینَهِ وَ تُحَفِ الکِرامَه (10). خدایا ! بین همة ما ونبی ات در آن قرارگاه عیش و زندگی جمع بکن ، و در آن آرامش و خنکی سعادت و زندگی جمع بکن ! در کمال طمأنینه ما را با او سهیم بکن ! آن کرامت ها را که تحفة پیغمبر می کنی ، ما را بهره مند بکن ! مُنتَهَی الطُمَأنِینِه وَ تُحَفِ الکِرامَه .

در میدان جنگ دو دعای آموزنده دارد ؛ هنگامی که جنگ شروع می شد ، عرض می کرد : خدایا ! اَللّهُمَّ إنّا نَشکُو إلِیکَ غِیبَهَ وَلِیّنَا وَ کَثرَهِ عَدُوِّنَا وَ تَشتُتَ اَهوائَنَا . رَبَّنَا افْتَحْ بِینَنَا وَ بِینَ قُومِنَا بِالحَقّ (11). عرض می کرد : خدایا ! ما از نبود پیغمبر به تو شکایت می کنیم . چون پیغمبر ، آن رکن طمأنینه را ما از دست داده ایم .
در هفدة ماه مبارک در جریان بَدر که اوّلین جنگ نابرابری بود که مسلمانها می دیدند ، امیر المؤمنین فرمود : همه آن شب متوحّش بودند و متزلزل . تنها کسی که هیچ حادثه ای برای او نبود ، رسول اکرم بود . فرمود : در شب جنگ بَدر تا صبح کنار درخت پیغمبر مشغول مناجات بود ، گویا اصلاً فردا جنگی نیست ، و امشب شب حمله نیست ! آن یک حساب دیگری بود . لذا امیرالمؤمنین عرض می کند : خدایا ! ما از نبود پیغمبر به تو شکایت می کنیم و از اختلاف درونی به تو پناه می بریم و شکایت می کنیم .

آنگاه دعائی که بعض از انبیاء داشتند که در قرآن آمده است ، همان دعا را امیر المؤمنین دارد که : رَبَّنَا افْتِحْ بِِینَنَا وَ بِینَ قُومِنا بِالحَقّ . این در آغاز جنگ . در ناعرة جنگ عرض می کند : خدایا ! ما گرچه شهادت طلب کردیم ، امّا فتوّت و مردانگی هم می خواهیم . اَللّهُمَّ إنْ اَظهَرتَنَا عَلَیهِمْ وَ جَنِّبنَا البَغی وَ سَدِّدْنا بِالحَقّ . وَ إنْ اَظهَرْتَهُمْ عَلَینَا فَارزُقنَا الشَّهادَه وَاعْصِمنَا مِنَ الفِتنَه (12). اگر ما را بر آنها غالب کردی ، ما فاتح شدیم ، توفیقی بده که تعدّی و تجاوز به زیر دست را روا ندانیم . به اسیران رحم بکنیم .

همین علی که بعد از ضربت خوردن شب نوزدهم دستور داد به قاتل من مدارا کنید ؛ در میدان جنگ مردانگی از خدا خواست و می خواست . عرض می کرد : خدایا ! آن توفیق را بده که اگر ما فاتح و پیروز شدیم ، بر دشمن ستم نکنیم . و اگر مصلحت بود که آنها ما را شکست بدهند ، مرگ ما را مرگ شهید قرار بده . ما را از فتنه و بَد آموزی مصون بدار . این دعای علی در صحنة جنگ است . امّا دعای وجود مبارک امیرالمؤمنین از نظر توحید ؛ وقتی شب بر می خواست ، خالصاً خدا را دعا می کرد ، عرض می کرد : خدایا ! تو که می دانی ، هذا مَقامُ ،
این دعاها را که عرض می کنم ، شرح خواسته های شماست ؛ ما یک قرآن به دست داریم و یک قرآن به سر که هر دو جزء برنامه های لیالی قدر است ، و روایات این دو برنامه هم جدای از هم است . و در هر دو برنامه مسئله نیایش و خواسته است . چه بخواهیم ، آنچه که الآن عرض می شود برای آن است که هم در مراسم قرآن به دست ، هم در مراسم قرآن به سر این چیزی را که امیر به ما آموخت ، اینها را بخواهیم .

وقتی حضرت در مقام دعا و ثنا می ایستاد ، عرض می کرد : خدایا ! هذا مَقامُ مَنْ اَفرَدَکَ بِالتُّوحیدِ الَّذِی هُوَ لَکْ وَ لَمْ یَرَ مُستَحِقَّاً لِهذِهِ المَحامِدِ وَ المَمَادحِِ غِیرَکْ . وَ بِی إلِیکَ فاقَهٌ لا یَجبُرُ مَسکَنَتَهَا إلا فَضلُکْ . فَهَبْ لِی رِضاکْ وَ أغنِنَا عَنْ مَدِّ الأیدِی إلی سَواکْ . إنَّکَ عَلی کُلّ شِیءٍ قَدِیر(13). عرض کرد : خدایا ! این مقامی که من ایستاده ام ، مقام توحید است . من به عنوان یک عبد موحّد در پیشگاه مولای واحد ایستاده ام . هیچ مدحی جز برای تو نیست . هیچ حمدی جز برای تو نیست . من یک نیازی دارم کمر شکن ! و تو جابر عَظم کسیری ! هر شکسته ای را تو جبیره می کنی .

یکی از دعاها و فرازهای جوشن کبیر و ادعیّة دیگر در این دعاها این است که : یا جابِرَ العَظمِ الکَسِیر (14). ای خدائی که هر استخوان شکسته ای را تو شکسته بندی می کنی ، جبیره می کنی ، جبران می کنی . هر دل شکسته ای را او جبیره می کند . حضرت عرض کرد : من یک درد کمر شکن دارم که هیچ چیزی این شکسته را جبران نمی کند ، مگر کَرم تو . و آن این است که مرا به مقام رضا برسانی . هر چه تو کردی ، من خوشم بیاید . و دست ما را از دراز شدن به سوی این و آن کوتاه بکن ! ما را به خودت نیازمند بکن ! هَب لِی مِنْ رِضاکْ ، هَب لَنَا مِنْ رِضاکْ وَ اَغنِنا عَنْ مَدِّ الأیدی إلی سِواکْ . چیزی از غیر تو طلب نکنیم . این روح بلند است . آن هم فتوّت و مردانگی است که نسبت به کافران هم ما رادمرد باشیم .

در مسائل خصوصی به خدا عرض می کند : پروردگارا ! همة نعمت ها را تو دادی . همة نعمت ها را هم ما باید به تو تحویل بدهیم . جان دادی ، باید برگردانیم . چشم و گوش دادی ، باید برگردانیم . اعضاء و جوارح و جوانح دادی ، باید برگردانیم . حرفی در او نیست . ولی خدایا ! ما را کریمانه زنده کن و ما را کریمانه بمیران . خدایا ! در هنگام استرداد این ودیعه ها اوّلین چیزی که از ما می گیری ، جان ما باشد . این طور نباشد که ما ذلیلانه بمیریم . اوّل چشم را بگیری ، دست را بگیری ، پا را بگیری ، ما را فلج کنی ، بعد ببری ؛ اینچنین نباشد . اَللّهُمَّ اجْعَلْ ، این از دعاهای نورانی نهج البلاغه است که این دعاها و از این رقم دعاها در نهج فراوان است که این ادب کرامت است . اَللّهُمَّ اجْعَلْ نَفسِی اَوَّلَ کَرِیمَهٍ تَنتَزِعُها مِنْ کَرائِمِی وَ اَوَّلَ وَدِیعَهٍ تَرتَجِعُهَا مِنْ وَدائِعِ نِعَمِکَ عِندِی(15) ؛ خدایا ! همة نعمت ها امانت است ، همه را به تو بر می گردانیم . ولی اوّلین نعمتی که می گیری ، جان ما باشد . چشم و گوش به همراه جان برود ، نه اوّل چشم وگوش و اعضاء را بگیری ، ما ذلیلانه در منزل زندگی کنیم ، نیازمند به اعضاء منزل باشیم ، با خواری و خفّت به سر ببریم . این دعا درس کرامت می دهد .

از نظر مسائل اقتصادی هم می گوید : خدایا ! همة نعمت ها به دست توست ، به جای اینکه مع الواسطه به ما نعمت بدهی ، بی واسطه ما را تأمین کن که ما منّت این و آن نکشیم و نچشیم . اَللّهُمَّ صُنْ وَجهِی بِالیَسارْ وَ لا تَبدُلْ جاهِی بِالإقتارْ فَاَستَرزِقَ طالِبی رِزقِکِ وَ اَسْتَعْطِفَ شِرارِ خَلقِکَ فَاُفتَتَنَّ بِخَمِّ مَنْ أعطانِی وَ بِضَمّ مَنْ مَنَعَنِی وَ أنْتَ مَعَ ذلِکَ وَلِیُّ الإعطاء وَالمَنْع(16). خدایا ! آبروی ما را با داشتن حفظ بکن ! خدایا ! آبروی ما را با فقر نریز ! خدایا ! آنچه را که به ما می رسد ، از توست . بکوشیم که بی واسطه از تو بگیریم ، نه به وسیلة این و آن بگیریم ، تا از این و آن حقّ شناسی کنیم و کسی که به ما چیزی نداد ، گِله کنیم . این دعاها درس کَرم می دهد .
شما وقتی دعاهای حضرت را در نهج البلاغه بررسی می کنید ، همین است که یا سعادت طلب می کند ، یا رفاقت با انبیاء می خواهد ، یا شهادت می خواهد ، یا کرامت می خواهد ، یا عافیّت می خواهد ، یا فتوّت و رادمردی و مردانگی طلب می کند ، یا سلامت دین و دنیا را می خواهد . نَسأَلُ اللهَ المُعافاتَ فِی الأدیانْ کَمَا نَسأَلُهُ المُعافاتَ فِی الأبدان (17). عرض می کند : همانطوری که ما از خدا عافیّت بدن می خواهیم ، عافیّت دین را هم طلب می کنیم .

از نبی اکرم سئوال کردند : شما در شب قدر از خدا چه می خواهید ؟ حالا که با ما نگفتی شب قدر کی است ، ولی این را بگو از خدا چه می خواهی ؟ شما در شب قدر چه می خواهی ؟ فرمود : من اگر شب قدر را درک کنم ، از خدا عافیّت طلب می کنم . عافیّت همین عافیّت علوی است که در نهج البلاغه آمده ؛ هم عافیّت دین ، هم عافیّت دنیا . هم عافیّت بدن ، هم عافیّت جان و نظام . در جریانی که شما با خبر هستید دنیا چه می گذرد ، یک میلیارد مسلمان در چه حالت اند ؛
این خطوط کلّی دعا را از ولیّ دعا بیاموزیم ، برای همه مسئلت کنیم . اینچنین نباشد که فقط برای خود دعا کنیم . آنها که این دعاها را به ما آموختند‌ ، برای همه خواستند . آنها که در نماز می گویند : إیّاکَ نَعبَدُ وَ إیّاکَ نَستَعِینْ (18)، دیدشان خیلی بلند است . نمی گویند : تنها من عبادت می کنم و این متکلّم مع الغیر ،‌ یعنی ما عبادت می کنیم ، منظور این باشد که من با همة شئون ادراکی ام ، درکی ام ، تحریکی ام ، اعضاء و جوارح ام که در دعای عرفه آمده است تو را عبادت می کنم ، این حدّ نیست . نه تنها ما ، یعنی مسلمین عالم تو را عبادت می کنیم ، این حدّ ام نیست . ما ، یعنی مجموعة نظام آفرینش .
چون خدا به ما فرمود : شما به همراه همة این قافله ها حرکت کنید ، فَقالَ لَهَا وَ لِلأرضِ ائتِیا طُوعاً أو کَرْهَاً قالَتَا اَتَیْنَا طائِعِینْ (19). خدا فرمود : من به آسمان و زمین گفته ام خواه و نا خواه بیائید . اینها گفتند : ما به همراه همة قافله با رغبت می آئیم . اینها دو نفر اند ، امّا حرف شان جمع است . قَالَتَا اَتَینَا طائِعِیْن . نه طائِعَیْن ! خدا به دو نفر خطاب کرد با ضمیر تثنیه . آنها با جمع جواب دادند . این ادب را خدا به ما آموخت . ببینید همه می گویند : یا الله ! شما هم برای همه خیر طلب بکنید . این هم مطلب بعدی .

کم کم آماده می شویم برای مراسم دعا ؛ امّا چون شب ضربت خوردن علیّ بن أبیطالب (سلام الله علیه) است ، گرچه بعداً به فیض ولایت به برکت مدّاحی مدّاح اهل بیت استفاده می کنیم ، ولی باید عنایت کنیم که حضرت سعی کرد با سلامت دین شهادت را استقبال بکند . همة ما شنیده ایم که گریه برای اهل بیت از بهترین عبادات است . تردیدی هم در او نیست . امّا سعی کنیم گریة عاقلانة عارفانة بدون پِیرایه ؛ آن گریه یقیناً عبادت است . نیازی به افزایش و کاهش نیست .
جریان شهادت علیّ بن أبیطالب (سلام الله علیه) به قدری درد آور است که قبل از اتّفاق اش ، شاید سی سال یا بیشتر ، معلوم نیست این خطبة شعبانیّه در چه سالی اتّفاق افتاد . سی سال ، سی و پنج سال ، چهل سال معلوم نیست . پیغمبر برای جریان ضربت خوردن علی اشک ریخت . آن پیغمبر !! این خطبة معروف که در آخرین جمعة ماه شعبان پیغمبر آن خطبه را ایراد کرد ، فرمود : أیُّهَا النّاس قَدْ أقبَلَ إلِیکُمْ شَهرُ الله‎‎ْ بِالبَرَکَهِ وَالرَّحمَهِ وَ المَغفِرَه (20)، در پایان گریه کرد . امیر المؤمنین عرض کرد : چرا گریه می کنی ؟ فرمود : در ماه مبارک رمضان تو مشغول نمازی ، سر مطهّر ات با خون ات رنگین می شود ! خوب حالا کِی بود ؛ 25 سال که خود حضرت خانه نشین بود ، 5 سال تقریبی هم حکومت کرد ، این شده 30 سال . 30 سال تقریباً بعد از رحلت رسول اکرم این حادثة تلخ جهانی رخ داد . حالا آن خطبة شعبانیّه کی بود ، آن روشن نیست . حداقلّ سی سال قبل از ضربت خوردن علی پیغمبر گریه کرد . چه قدر این مصیبت تلخ است !!
20 سال قبل از جریان سیّدالشهداء ، علیّ بن أبیطالب گریه کرد . از جریان صفّین که بر می گشتند ،‌آمدند یک سرزمین ای ، با دست مبارک اشاره کرد ، فرمود : هاهُنا ، هاهُنا . یک مقدار خاک را گرفتند ، بعد بُو کردند ، فرمود : همین جاست ، همین جاست . عرض کردند : چی اینجاست ؟ فرمود : رادمردانی که عاشقان کوی حقّ اند ،‌ اینجا می آرمند (21). اینجا سرزمین کربلاست . اگر کسی اینها را خوب بشناسد ، نیازی به آن پِیرایه ها نیست ، اشک می آید . و آن اشک عبادت است . امیرالمؤمنین به پیغمبر فرمود : چرا گریه می کنی ؟ فرمود : در ماه مبارک ، در حال نماز شمشیری می آید ، سر مطهّر ات با خون اش رنگین می شود ! عرض کرد : بِسَلامَهٍ مِنْ دِینِی(22) ؟ عرض کرد : آن وقتی که شمشیر بر سرم می آید ، دین من سالم است ؟ فرمود : آری ، دین ات سالم است . این آن علی است !! شاید امشب که 19 ماه مبارک رمضان بود ، مهمان یکی از دخترها بود ، شیری آورد ، نمکی آورد با نان ، فرمود : یکی از این دو را بردار ! بالأخره با نان و نمک افطار کرد . حالا اینها خیلی مهم نیست ! اینها را شاگردان علی هم کردند .

این جریان فُزتُ و‌َ رَبِّ الکَعبِه(23) که در سحر 19 ماه مبارک رمضان علیّ بن أبیطالب گفته بود ، اینها علی را نشان نمی دهد . چون چند سال قبل از این حادثه یکی از شاگردان علیّ بن أبیطالب در هنگام ضربت خوردن و شمشیر دیدن گفت : فُزتُ وَ ‌رَبِّ الکَعبِه . ما چون نرفتیم به سراغ آن مقامات بلند ،‌ خیال می کنیم حضرت علی یعنی عالی ترین مقام اش این است که وقتی شمشیر خورد ، بگوید : فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبِه . در حالی که او کسانی را تربیت کرد ، شاگردانی را تربیت کرد که چند سال قبل از او یک همچنین حادثه ای برای آنها اتفاق افتاد ، گفتند : فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبِه . مرحوم سیّد علی ، شارح صحیفة سجادیّه ، بنگرید تا ببینید که مقام اهل بیت چی است ! این حدیثی را با 28 واسطه تقریباً نقل می کند ، بعد می بالد ، می گوید : اُولئِکَ آبائِی فَجِئنِی بِمِثلِهِمْ ، إذا جَمَعَتْنا یا جَرِیرُ مَجامِعُ (24). می گوید : اینها اسنادی است که اجداد من نقل کردند ، از فلان کس از فلان کس از فلان کس از فلان کس تا به پیغمبر می رسد ؛ از پیغمبر سئوال کردند : شما وقتی در معراج رفتی ، خیلی حرف شنیدی . آن حرف هائی که شنیدی شبیه لهجة کی بود ؟ فرمود : آن حرف هائی که من شنیدم شبیه لهجة علیّ بن أبیطالب بود . علی را باید آنجا ها جستجو کرد . این فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبِه را شاگرد علی ، قبل از علی ، چند سال قبل از مرگ علی گفت . چون پیغمبر علی را با آن وضع می شناخت ، که فرمود : من در معراج وقتی حرف می شنیدم ، مثل اینکه صدا شبیه صدای علی بود . این است که وقتی با خبر می شود شب 19 علی فرق اش می شکافد ، اشک می ریزد .

حضرت آمد ، اذان گفت ، بیدار کرد ، حتّی آن پلید را هم بیدار کرد . شروع کرد به نماز ؛ خوب آن نماز ، سُبحانَ رَبّیَ العَظِیم ، سُبحانَ رَبّیَ الأعلی ، آنگاه ندا آمد : عَلی قَدْ قُتِلَ عَلِیٍُّ المُرتَضی ، عَلی تَهَدَّمَتْ اَرکانُ الهُدی ، وَانفَصَمَتِ العُروَهُ الوُثقی . قُتِلَ عَلِیٍُّ المُرتَضی(25) !!! زینب به حسنین گفت : برادر ! علیّ مرتضی غیر از پدر ما کسی نیست ! این ندا را همه شنیدند ، یا اهل بیت شنیدند ؟ عَلی تَهَدَّمَتْ اَرکانَ الهُدی وَانفَصَمَتِ العُروَهُ الوُثقی ، قُتِلَ عَلِیٍُّ المُرتَضی . این صدا را همه شنیدند ، یا آنها که بُوی شب قدر را استشمام می کنند ، آنها شنیدند ؟ به هر تقدیر آمدند .
وجود مبارک امیرالمؤمنین به امام مجتبی دستور داد که بقیّة نماز را بخوان ! نماز را بخوان ؛ نماز ، نماز ! بعد هم حضرت را با آن وضع بردند به منزل ، حالا تا چه اندازه حضرت را با آن وضع پیچیدند و تا کجا زیر بغل اش را گرفتند ؛ به هر تقدیر بود ، وقتی به منزل رسید ، فرمود : این کسی را که گرفتید ، با او مدارا کنید . به او ستم نکنید .

در همین کوفه فرمود : شیری که برای من آوردند ، به این قاتل ام ابن مُلجم بدهید . در همین کوفه برای دختران همین علی صدقه آوردند !! که دختر أبی عبدالله فرمود : عَمَّتِی تَقُولُ ، فتوای عمّة من این است ؛ فتوا را زین العابدین می داد و زینب (علیها السَّلام) پخش می کرد . عَمَّتِی تَقُولُ إنَّ الصَّدَقَهَ عَلِینَا مُحَرَّمِهِ ؛ … اَلسَّلامُ عَلی اَهلِ بِیتِ النُبُوَّهِ وَالعِصمَه .
با همین حال که نشسته اید مراسم قرآن به دست و قرآن به سر با یک توضیح کوتاهی عرض می شود و شروع می کنیم . یکی از سُنن و آداب این لیالی قدر ، قرآن به دست گرفتن است . یعنی قرآن را به دست می گیریم ، باز می کنیم و خدا را قسم می دهیم و از خدا این اموری که علی (سلام الله علیه) به ما آموخت ، می خواهیم . بعضی از روایات این مسئله را دارد ؛ این یک دعاست و یک مراسم جدا . بعد هم قرآن به سر هست که آن هم قرآن را بالای سر گذاشتن و دعائی کردن و قسم دادن و از ذات أقدس إله چیزهائی خواستن . خواسته های ما در همین محورهائی باشد که امامان ما (علیهم السَّلام) خواستند و برای همة مسلمانها طلب بکنیم . آزادی همة بی گناهان ، استقلال همة مناطق اسلامی ، عظمت و عزّت و سعادت و سیادت همة مسلمانها ، بالأخص صیانت و سیادت نظام اسلامی ایران ، و دوام او تا ظهور صاحب اصلی و اصیل اش ، یعنی ولی عصر (أرواحنا فداه) .

شرط اساسی همان دو رکن است ؛ اخلاص توحید و حلّ هر گونه کینه . با هیچ کسی بَد نباشیم و در این دعاها کسانی را هم که نسبت به ما جفا کرده اند ، آنها را هم مشمول عفو قرار بدهیم ، برای آنها هم خیر طلب بکنیم ، با این سعة صدر کنار ضیافت إله بار یابیم تا با دست پُر برگردیم.

پی نوشتها:
(1) سورة قدر / آیة 1
(2) سورة قدر / آیة 2 تا 5
(3) سورة یوسف / آیة 94
(4) سورة یوسف / آیة 94
(5) سورة حج / آیة 46
(6) عوالی اللآلی / جلد 2 / صفحة 233 / باب صوم ( صوم الوصال من خصائص النبّی (ص) )
(7) مستدرک الوسائل / جلد 5 / صفحة 217
(8) نهج البلاغه / نامة 53 ـ من کتاب له (ع) کتب للأشتر النخعی
(9) نهج البلاغه / خطبة 23
(10) نهج البلاغه / خطبة 72
(11) نهج البلاغه / نامة 15
(12) نهج البلاغه / خطبة 171
(13) نهج البلاغه / خطبة 91
(14) مفاتیح الجنان / دعای جوشن کبیر
(15) نهج البلاغه / خطبة 215
(16) نهج البلاغه / خطبة 225
(17) نهج البلاغه / خطبة 99
(18) سورة حمد / آیة 5
(19) سورة فصّلت / آیة 11
(20) بحار الأنوار / جلد 93 / صفحة 356
(21) وَ مَصارِعُ عُشّاقِ شُّهَداء ـ بحار الأنوار / جلد 41 / صفحة 295
(22) بحار الأنوار / جلد 93 / صفحة 358
(23) بحار الأنوار / جلد 42 / صفحة 239
(24) بحار الأنوار / جلد 105 / صفحة 188
(25) بحار الأنوار / جلد 43 / صفحة 282



بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی در مراسم احیای شب نوزدهم ماه مبارک رمضان؛ مسجد أعظم قم 21 / 12 / 1371
پایان پیام/

نوشته شده توسط علیرضا | نظرات دیگران [ نظر] 
گفتمان معنویت
دوشنبه 85 مهر 24 , ساعت 10:8 عصر  
هزاره سوم میلادی را با عناوینی چون «عصر ایمان و معنویت» و «عصر دانایی و اطلاعات» می شناسیم و این عناوین نشان دهنده نگاه اجماعی بشریت به مقوله اندیشه های مورد توجه و دغدغه وی می باشد.
از مهمترین بحران های عقلی و احساسی انسان عصر مدرنیسم (یا پسامدرنیسم) بحران معنویت (Crisis of Spirituality) است. معنویت (Spirituality) و معنوی (Spiritual) واژه گانی جهانشمول و پر کاربرد در ادبیات دینی وعلمی این عصرمحسوب می شود ؛ حتی اخیرا همنشینی واژه معنویت با سیاست و مدیریت را نیز شاهدیم. علومی مانند الهیات ، عرفان ،فلسفه ، کلام ، تاریخ و غیر آن ، تبیین معنویت را از دیدگاه خویش رقم زده اند و در گفتگوهای بین الادیان ، مفهوم معنویت ، یکی از مفاهیم کلیدی برای دست یافتن به «فهم مشترک» و «زبان مشترک» بین فعالان این عرصه بین المللی است. این نوشتار، درآمدی بر «گفتمان معنویت (Discourse of Spirituality)با محوریت کتب مقدس (تورات ، انجیل و قرآن) و مرجعیت (authority) آنها، به عنوان چارچوبی مدرن ، نوین و امروزی برای تعامل و همکاری سازنده ادیان ابراهیمی ، این پیام آوران واقعی امنیت و صلح جهانی ، خواهد بود. کتب مقدس ادیان ابراهیمی به ویژه قرآن مجید، از معنویتی برخوردار هستند که اگر مورد مراجعه مستقیم و بی غرض قرار گیرند، و آموزه های آنها بی دخالت ذهنیت ها و پیش فرضهای مادی ، به گفتگو گذاشته شوند، ما شاهد همگرایی و همدلی بیشتر نخبگان ادیان ابراهیمی خواهیم بود ؛ و این همگرایی به گفتگو و گفتمانی منتهی خواهد شد که منطق ، استدلال و نوآوری بر آن حاکم خواهد بود و نمونه بارز تحقق ارتباطات فرهنگی بین المللی و زمینه ساز گفتگوی سازنده نمایندگان تمدنهای توحیدگرابه شمارخواهدرفت.

معنویت چیست؟


از آنجایی که واژه معنویت در زمینه های گوناگونی به کار می رود، تعریف آن مشکل است. «معنویت» درمسیحیت ، واژه ای جا افتاده برای نظریه و تحقق «زندگی در روح القدس» یا تحقق مرید و شاگردی است. اما این لغت در معنای کنونی ، تاریخ نسبتا کوتاهی دارد. کتاب دایره المعارف کاتولیک ، که قبل از جنگ جهانی اول منتشر شد، هیچ اشاره ای به «معنویت» نداشت ، در حالی که دایره المعارف جدید کاتولیک ، که در دهه 1970 منتشر شد، دارای هشت مدخل درباره جنبه های مختلف این موضوع بود. در کتاب های مرجع معتبر مانند لغت نامه آکسفورد و لغت نامه بین المللی وبستر فقط یک تعریف از شش تعریفی که با معنویت به عنوان یک حوزه تحقیق دینی مطابق است ، عرضه شده است. اما این امر موید تقابل دوگانه بین تعلق خاطر به «امور روحی» و «علایق مادی» است. (فیلیپ شلدراک ، معنویت و الهیات ، ص 1، حسن قنبری) به نظر می رسد که امروزه «معنویت» در سنت اسلامی ، واژه ای برای بیان گوهر و باطن دین اسلام (لباب و جوهر) است ، که می توان تاریخ پیدایش آن را همزمان با نزول آغازین آیات قرآن کریم بر قلب رسول الله ص دانست.
قرآن کریم از هنگام نزول تا زمان حاضر، منبع و مرجع اصلی معنویت بخشی به عقل و قلب مخاطبینش بوده است ؛ قرآن کریم ، هم معنویت به معنای روحانیت و قدسیت را داراست و هم معنویت به معنای معنادهی و معنابخشی به زندگی مسلمین را.

مهمترین مبانی معنویت کتب مقدس


1- اعتقاد به «عالم غیب»: ما به عنوان انسان عصر پسامدرنیسم ، به هر دینی که از ادیان ابراهیمی پایبند باشیم ، چه بخواهیم چه نخواهیم ، از یک فاصله تاریخی با زمان نزول کتب مقدس و حیات پیام آوران الهی ، برخورداریم ؛ مثلا یک مسیحی امروزی ، 2006 سال و اندی و یک مسلمان معاصر 1427 سال و اندی از زمان حیات پیامبران خدا (سلام الله علیهم اجمعین) و نزول کتب مقدس فاصله زمانی دارد. اگر از ما سوال کنند که مبنای اعتقادتان به پیامبران و کتب گذشته چیست؟ آنها که ازشما غایب شده اند؟ مهمترین مبنای مشروعیت و حجبیت کتب مقدس ارائه «توجیه معرفتی ( ©Epistemic Justification پیرامون «عالم غیب» یا «ماورائ الطبیعه» (متافیزیک) است. کلید شناخت معنویت کتب مقدس ، معرفت شناسی (epistmology) عالم غیب از دیدگاه آنهاست. اگر «ماورائ الطبیعه» تبیین علمی کتب مقدس محور، بیابد، سخنان افرادی مانند دیوید هیوم که «متافیزیک» را «سفسطه» یا کانت که «ماورائ الطبیعه» را «بولفضولی های عقل نظری» می دانند، سست و بی بنیاد می گردد و برهان از دست کسانی که با اتکائ به «رساله فلسفی منطقی ویتگنشتاین» ماورائ الطبیعه را «مهمل ، یاوه و فاقد معنا» شمرده اند، گرفته می شود. (امیر عباس زمانی ، زبان دین ، ص 48) نکته بسیار مهم در معرفت شناسی معنویت کتب مقدس ادیان الهی ، توجه به آسیب شناسی معرفتی آن است.
مهمترین مبنای آسیب شناختی معنویت کتب مقدس ادیان برای تحقق صحیح یک گفتمان سازنده ، توجه به فرآیند شیطانی «دنیوی کردن مفهوم معرفت» در عصر حاضر است که به نظر نگارنده ، ریشه یابی تاریخی این فرآیند، در امر آسیب شناسی معنویت ، بسیار حیاتی است وخود تحقیقی مفصل می طلبد ونگارنده براین اعتقاد است که این فرآیند در نگاه نخبگان وبسیاری ازپیروان ادیان ابراهیمی نفوذ کرده است وراه حل آن نیز به قول شاعر نازک اندیش ایرانی ، سهراب سپهری ، این است چشم ها را باید شست ، جور دیگر باید دید و صدای کفش ایمان را در کوچه شوق باید احساس کرد. علیرغم دیدگاه های متفاوت و متنوع ادیان ابراهیمی درباره خداشناسی و معاد شناسی ، همه آنها بر غائب بودن (= در عالم غیب بودن) آموزه هایی مانند خداوند متعال ، انبیائ الهی و... هم داستانند ؛ حتی در «خداشناسی طبیعی (deism)، که خدا تاثیری بر روند جهان ندارد، می بینم که می گویند «خدا در جهان ما غائب است» (عبدالرحیم سلیمانی اردستانی ، درآمدی بر الاهیات تطبیقی اسلام و مسیحیت ، ص 39،)1382.

2- اثبات «وحیانی» بودن: در عصر معاصر مهمترین ملاک برای تمایز معنویت متعالی ادیان الهی از معنویت های مصنوعی و مجعول ، اثبات وحیانی بودن گزاره های کتب مقدس ادیان است ؛ اعتقاد به وحی ، به معنی آسمانی بودن کتب مقدس و غیر بشری بودن ، اصل و مبنای این کتب است ووجود هر گونه خلل درآن ، موجب کاهش اعتباراین کتب خواهدشد. «در دو سنت مسیحیت و اسلام ، وحی و مکاشفه آموزه ای زیربنایی است... در سنت مسیحی سخن از کشف است. خدا خود را به انسان نشان می دهد و بدین طریق او را هدایت می کند... به عقیده آنان (مسیحیان) کامل ترین وحی ، نه در کتاب ، بلکه در انسان منعکس شده است (عبدالرحیم سلیمانی ، درآمدی بر الاهیات تطبیقی اسلام و مسیحیت ، ص 39،1382)دراسلام نیز وحی بر کاملترین انسان در قالب کتاب (کلام) عرضه شده است و پیامبر گرامی اسلام ص وحی قرآنی مجسم بود ؛ البته با نگاهی عمیق تر می توان گفت که گرچه انبیائ الهی مانند موسی ع و عیسی ع و محمدص از بین ما رفته اند اما «قوام هر دینی بر دوش بنیانگذار آن است و پیروان هر دین مدارجی که طی می کنند و فضایلی که کسب می کنند از برکت بنیانگذار آن است ؛ این که حضرت عیسی ع در انجیل فرموده است ، «تا روز قیامت با شما هستم» منحصر به ایشان نیست» (مجله هفت آسمان ، مصاحبه به دکتر محمود بینا مطلق ، شماره 1، ص20)بنابراین اثبات وحیانی بودن کتب مقدس و اعتقاد به آن ، از دیگر مبانی حجبیت و مشروعیت معنویت کتب مقدس است و راه را برای ایجاد گفتمان سازنده ادیان در موضوع معنویت هموار می کند.

3- اثبات اتصال تاریخی: شناختن «ماخذ» و «منبع» افکار و اندیشه ها، برای انسان عصر مدرنیسم اهمیت بسیاری دارد. امروزه تاریخی نگری از مشخصه های اصلی ارزیابی اعتبار یا بی اعتباری اندیشه ها است. برای پیروان ادیان الهی بسیار مهم است که پیوستگی تاریخی عقاید و احکام خودشان را با حال و هوای زمان پیامبرانشان بدانند ؛ بنابراین تنها راه برای ایشان مراجعه به کتب مقدسشان است. اتصال تاریخی کتب مقدس و پیوستگی زمانی آن نقش کلیدی در ارائه معنویتی منسجم و عمیق دارد. قرآن کریم ، تنها کتاب دینی است که به دلیل دو سنت الهی و بشری ، پیوستگی تاریخی خویش را کاملا و به گونه ای اعجاب آور حفظ کرده است ؛ نخست سنت الهی حفظ (انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون) و دیگری سنت بشری تلاوت و قرائت قرآن کریم. پیوستگی تاریخی کتب مقدس ، رابطه ای مستقیم با مشروعیت معنویت این کتب دارد و هرچه انسجام تاریخی الفاظ و معانی آن ، منسجم تر باشد، هیمنه معنوی آنها نیز بیشتر است. به نظر می رسد قرآن کریم ، تنها کتاب مقدسی باشد که از انسجام لفظی و معنایی اعجاب آوری در طول تاریخ برخوردار است. و زمینه های هرمنوتیکی آن ، در مقایسه با دیگر کتب مقدس ادیان الهی ، کمتر می باشد.

معنویت کتب مقدس


مراد از معنویت کتب مقدس ،ازیک سو ، روحانیت و قداست این کتاب ها را شامل می شود که علومی مانند روانشناسی می توانند به عنوان علوم کمکی به تبیین علمی - کاربردی این بعد از معنویت کتب مقدس یاری رسانند ، بعدی که بسیاربرای نخبگان وعموم پیروان ادیان ابراهیمی مهم وحیاتی است وبه خاستگاه آسمانی و وحیانی داشتن کتب مقدس اشاره دارد ، وازسوی دیگر هم معناداری و معنادهی به اندیشه وزندگی اتباع ادیان را مدنظر قرار می دهد. بنابراین ، مفاهیم سکولار و ماتریالیستی و آن جنبه از آموزه هایی پزیتویستی که تلاش دارند، گزاره ها و آموزه های کتب مقدس را بی معنا و مهمل جلوه دهند، جایی در این نوشتار نخواهند داشت. نگارنده معتقد است که اثبات بی معنایی و مهمل بودن آموزه های کتب مقدس ، فقط در فضای معنوی کتب مقدس قابل پیگیری است و به عهده خود کتب مقدس پژوهانی است که باپیش فرضها وذهنیت های نزدیک تر به کتب مقدس ، به فعالیت علمی مشغول هستند.مقایسه معنویت این کتب ، بهترین راه برای ارزیابی آموزه های آنها در موضوع معنویت است.


نوشته شده توسط علیرضا | نظرات دیگران [ نظر] 
در پس این راز
دوشنبه 85 مهر 24 , ساعت 9:51 عصر  
پنهان نمی توانم کرد این را که دیر سالی است وسوسه یافتن آن را از همیشگی در من می تپد. این را که دیر بازی است با این راز زیسته ام و دیر هنگامی است که تا آستانه نومیدی و دست کشیدن پیش رفته ام اما چون به تبسم جاری نام تو رسیدم ، بازگشتم... و آغازی دوباره برکاری جان فرسا. رد خون را می گیرم... از کوچه های تنگ کوفه می گذرم ، به آستانه نان و نمک می رسم آنجا که شیر از نان و نمک جدا می شود.
بی صدا می گذرم از کوچه های غربت. سکوت شاید بتواند چندگامی به پیشم ببرد بی صدا می گذرم از کوچه های کوفه... از سنگ ها صدا می آید که تنها بود و من مفهوم غریبی از تنهایی در ذهنم شکل می گیرد؛ چیزی مثل دلتنگی شاعرانه در غروبی پاییزی یا سرخوردگی از حسادتی کودکانه و... می گذرم. به چاه می رسم... پر از سکوت است و غربت.
سر در چاه فرو می برم تا نشانی از آن همه یگانگی و بیگانگی بیابم. چاه در خود فرو می ریزد "او تنها بود" و تصویری از مردی پیش چشمانم می گستراند که انسان را آنگونه می خواست که خود دریافته بود آن گونه که شایسته "احسن الخالقین" باشد.رد خون را می گیرم... به درد می رسم و به استخوانی که در گلو می شکند و فریادی که بر نیامده در سینه خفه می شود. واژه از ذهنم فرار می کند... انگار فضایی نیست اصلا تا در واژه نشیند و آنگاه وصفی شود در توصیف مردی که تنها می دانم که بود و باید می شد.رد خون را می گیرم و به تنهایی می رسم.
(چیزی که حالا تصویر کهنه پیشین از ذهنم پاک شده است)چیزی که مثل انزوا نیست ، مثل سرخوردگی یا دلزدگی نیست. تنهایی. یگانگی و بیگانگی. در فهم نیامدن و در سینه ها نگنجیدن.حالا تنهایی شبیه شعر نیست.
شبیه دلتنگی یا بی حوصلگی رایج واژه پذیر. تنهایی از همه واژگان جدا می شود. از همه صداها و اصوات و حروف می گذرد و تنها شایسته کسی می شود که زمانه اش نتوانست ادراکش کند. کسی که در سینه زمان نمی گنجید چراکه فراتر از انسان بود.از من مپرس راز دل سپردگی را راز کسی که مرگ ، آغاز رستگاری اوست. هر چند دیرسالی است که در پی این راز دویده ام و هر بار تا آستانه یاس رفتم اما هر بار با شنیدن نام او بی اختیار به سراغ گشودن این راز می روم... کاری شاید به عبث...

نوشته شده توسط علیرضا | نظرات دیگران [ نظر] 
چرا چربی‌های ترنس خطرناکند؟
دوشنبه 85 مهر 24 , ساعت 9:44 عصر  
images/20061016/trans-fats.jpg جام‌جم آنلاین: روغن‌های هیدروژنه سنتتیک که بدن قادر به هضم آنها نیست ، خطر جدی برای سلامت قلب محسوب می‌شوند.
بسیاری از افراد هنوز هم نمی‌دانند بدترین روند مضر برای سلامت قلب طی قرن گذشته، جایگزینی تدریجی چربی‌های سالم طبیعی با انواعی همچون مارگارین بوده است.
نوعی مارگرین با هیدروژنه کردن کامل یا نسبی روغن ایجاد می‌شود و چربی‌هایی را به وجود می‌آورد که هرگز در طبیعت یافت نشده‌اند.
این چربی‌ها که ترنس نام دارند با حرارت دادن روغن‌های گیاهی در دماهای بالا و بمباران آنها با گاز هیدروژن (به منظور پایدارتر کردن آنها) تولید می‌شوند.
چربی‌های ترنس حاصل، متشکل از ملکول‌های غیرطبیعی پیچ خورده‌ای هستند که بدن قادر به پردازش آنها نیست. این چربی در صنایع غذایی به بسیاری از مواد افزوده می‌شود.
این نوع چربی برخلاف کره ، روغن زیتون یا دیگر چربی‌های طبیعی تاریخ مصرف دارد.
تحقیقات نشان داده‌اند در حالی که چربی‌های اشباع (چربی‌هایی که در دمای اطاق جامد هستند مانند کره) اثرات خوب و بدی بر سطوح کلسترول خون دارند ، اثرات اسیدهای چرب ترنس کاملا منفی است. همچنین مشخص شده لیپوپروتئین ، یکی از اشکال مضرتر مواد شیمیایی در کلسترول ، در نتیجه خوردن اسیدهای چرب ترنس، دائما افزایش می‌یابد.
بنابراین علاوه بر حذف غذاهای فاقد ارزش غذایی باید از پخت و پز با روغن مارگارین بپرهیزید. روغن زیتون ، کانولا یا روغن دانه انگور انتخاب بهتری هستند.

نوشته شده توسط علیرضا | نظرات دیگران [ نظر] 
سویا ، پروتئینی مفید برای مبتلایان به دیابت
دوشنبه 85 مهر 24 , ساعت 9:35 عصر  
images/20061016/soya.jpg سویا ماده غذایی با محتوای فیبر بالا ، سرشار از پروتئین و کم کربوهیدرات است. علیرغم این که یک محصول گیاهی است ، به اندازه پروتئین‌های با منشا حیوانی ، مغذی است.
در واقع سویا بهترین پروتئین برای مبتلایان به دیابت است. برخلاف پروتئین‌های حیوانی ، این ماده تاثیر مطلوبی بر سه چربی مهم خون می‌گذارد:
- کاهش ال.دی.ال یا کلسترول بد خون (5-3 درصد)
- کاهش تری گلیسیریدها (7-5 درصد)
- افزایش اچ.دی.ال یا کلسترول خوب خون (3-1 درصد)

از آنجا که بیماری قلبی شایع‌ترین مشکل دیابتی‌هاست ، مصرف سویا را می‌توان به عنوان یک راه طبیعی برای کاهش خطر این بیماری در نظر گرفت.
در مقایسه با پروتئین‌های حیوانی پروتئین سویا کلسترول ندارد ، چربی اشباع آن بسیار کم است و حتی به نظر می‌رسد اثر آن بر کلیه کمتر از پروتئین‌های حیوانی باشد.
فواید سویا برای قلب فراتر از آن چیزی است که در مورد چربی‌های خون دیده می‌شود.
این ماده غذایی سرشار از یک واحد سازنده پروتئین‌ها ، اسید آمینه‌ای به نام آرژی‌نین است.
آرژی‌نین با اتساع عروق باعث بهبود جریان خون می‌شود. همچنین سویا به سلول‌ها کمک می‌کند بهتر انسولین بگیرند و نشان داده شده در کاهش التهاب مفید است و اثرات آنتی‌اکسیدانی نیز دارد.
فواید سویا به حدی است که سازمان غذا و داروی آمریکا FDA در سال 1999 اعلام کرد مصرف 25 گرم پروتئین سویا در روز به کاهش احتمال بیماری قلبی کمک می‌کند اما مردم اغلب شناخت کافی نسبت به آن ندارند و مصرف آن چندان رایج نیست.

نوشته شده توسط علیرضا | نظرات دیگران [ نظر] 
چند عکس روز
دوشنبه 85 مهر 24 , ساعت 4:11 عصر  

images/20061015/palestine3.jpg

images/20061015/iran3.jpg

images/20061015/rey3.jpg

images/20061015/shahid3.jpg

 


نوشته شده توسط علیرضا | نظرات دیگران [ نظر] 
<   <<   11   12   13   14   15      >
درباره وبلاگ

جوان امروز

علیرضا
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 10 بازدید
بازدید دیروز: 80 بازدید
بازدید کل: 234564 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
وضعیت من در یاهو
فهرست موضوعی یادداشت ها
2010 . اسلام . پسر . جام جهانی . چگونه پیاده‌روی کنیم؟ . حیوانات هم حسودی می‌کنند . دختر . روابط . ضریب هوشی چیست؟ .
نوشته های پیشین

پاییز 1385
زمستان 1385
پاییز 1386
تابستان 1386
بهار 1386
زمستان 1386
بهار 1387
تابستان 1387
پاییز 1387
زمستان 1387
بهار 1388
تابستان 1388
لوگوی وبلاگ من

جوان امروز
لینک دوستان من

مدیر پارسی بلاگ
آبدارچی پارسی بلاگ
انجمن علمی رشته برق و الکترونیک
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
اس ام اس عاشقانه
جوان ایرانی
اس ام اس سرکاری اس ام اس خنده دار و اس ام اس طنز
قاسم آقابابایی
دختری عاشق
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

اسلام و روابط دختر و پسر
کنترل تلویزیون با حرکات دست / فیلم
تولید برق از سیبزمینی
ضریب هوشی چیست؟
چگونه پیادهروی کنیم؟
آشنایی با 32 تیم جام جهانی 2010
[عناوین آرشیوشده]