شرکت مایکروسافت نهایتا برای اولین بار پس از پنج سال، ویستا، سیستم عامل جدید خود برای کامپیوترهای شخصی را به بازار عرضه کرد.
به گزارش آسوشیتدپرس، صاحبان شرکتها از پنجشنبه 30 نوامبر (30 آذر) خریدن مجوز ویندوز ویستا را آغاز کردند. مصرف کنندگان شخصی برای خرید ویستا باید تا 30 ژانویه (10 بهمن) صبر کنند.
مایکروسافت و شرکتهای کامپیوتری مدعیاند که ویندوز ویستا نرمافزاری مطمئن، قدرتمند و از لحاظ گرافیکی پویاست، [نگاه متفاوت] به خصوص هنگامی که با سایر محصولاتی که مایکروسافت همزمان وارد بازار میکند، ترکیب شود؛ از جمله نرمافزار جدید سرور میزبان برای استفادههای تجاری و نیز آفیس 2007 که تغییرات فراگیری در برنامههای با استفاده گستردهای مانند ورد، اوتلوک، اکسل پاورپوینت ایجاد میکند.
بیشتر عایدی و تقریبا تمامی سود مایکروسافت از ویندوز و آفیس تامین میشود و آنها هزینه سرمایهگذاری در محصولات تجملیتر مانند بازیهای ویدئویی و پخشکنندههای موسیقی را فراهم میکند.
اما تحلیلگران انتظار دارند حتی با وجود بهبودهای مشتریجلبکن ویستا، گسترش استفاده از آن به خصوص در سازمانهای بزرگ که ارتقای سیستم کاری هزینهبر و پیچیده است، مدتها به طول بینجامد. [گرفتاری مایکروسافت در اروپا] پیشبینی این است که فزونی گرفتن شمار کاربران ویندوز ویستا بر سیستم عامل فعلی، ویندوز XP ، در کامپیوترهای تجاری تا سال 2010 به طول انجامد.
در این فاصله ویندوز XP به خصوص با پچ تقویتکننده ایمنی Service Pack 2 که مایکروسافت در سال 2004 منتشر کرد برای کار اغلب شرکتها مناسب است.
سازندگان کامپیوتر شخصی میگویند ویستا کامپیوترها را قادر خواهد ساخت که کارهایی را انجام دهند که تا پیش از این مشکل یا پرهزینه بود. برای مثال شرکت Lenovo که سومین سازنده کامپیوتر شخصی در جهان است میگوید ویستا به طور عمدهای ابزارهای پشتیبان دادهها که درون ماشینهایش قرار میدهد تقویت میکند.
آفیس 2007 نیز که همزمان ارائه میشود حاوی اصلاحاتی را در بخش های مختلف خود است. گرچه این تغییرات بسیاری از کاربردهایی را که در نسخههای قبلی آفیس پیداکردنشان مشکل بود براحتی در اختیار قرار میدهد، مدتی طول میکشد تا نسل قبلی کاربران آفیس به آن عادت کنند.
یک مانع بالقوه دیگر در برابر آفیس این است که دنیا از زمان ارائه آخرین نسخه عمده آن در سال 2003 تغییرات زیادی کرده است.
جایگزینهای ارزانقیمت و منبعباز برای آفیس طرفدارانی یافتهاند. و رقبایی مانند گوگل به طور فزایندهای صفحهگستردهها، پردازشگرهای کلمات و سایر ابزارهای را به طور رایگان در اینترنت میگذارند که گزینه جذابی برای شرکتهای کوچکتر است.
صفحه راهنمای مایکروسافت برای ویستا در این آدرس ببینید:
www.microsoft.com/windowsvista
فرمانده انتظامی تهران بزرگ در یک نشست خبری با اشاره به هماهنگیهای صورت گرفته با شهرداری برای جمعآوری شمایل ائمه، افزود: در صورتی که مأموران نیروی انتظامی، شمایلی را در سطح شهر مشاهده کنند، قطعاً از مسئولان هیئتهای مربوطه میخواهند تا نسبت به جمعآوری این شمایل اقدام کنند و در این زمینه برنامهریزیهای لازم با هماهنگی نهادهای مربوط صورت گرفته است.
سردار احمدرضا رادان خاطرنشان کرد: در حال حاضر بیش از 8 هزار هیئت مذهبی در تهران فعال هستند که بسیاری از آنها نسبت به ممنوعیت استفاده از شمایل توجیه شدهاند و شمایل خود را جمعآوری کردهاند.
وی در خصوص ممنوعیت علمکشی توسط هیئتهای مذهبی ، گفت: در سال جاری تمرکز بیشتری بر روی موضوع ممنوعیت نصب شمایل بوده است و قرار است در خصوص موضوع علمکشی هماهنگی لازم با مسئولان ارشاد و علما صورت گیرد تا نحوه انجام این کار مشخص شود.
فرمانده انتظامی تهران بزرگ خاطرنشان کرد: از هیئتهای مذهبی درخواست شده که تا ساعت 24 برنامههای خود را به پایان برسانند، اگر هیئتی بعد از این ساعت فعالیت کند، پلیس با آنان صحبت کرده و تذکر میدهد.
رادان افزود: محرم باید به عنوان یک فرصت مورد توجه قرار گیرد و نباید آن را به تهدید تبدیل کنیم.
وی با تأکید بر اینکه قمهزنی اقدامی غیرقانونی است، خاطرنشان کرد: در صورتی که پلیس مکانهایی را شناسایی کند که در آنها قمهزنی صورت میگیرد، قطعاً با حضور در آن مکان، نسبت به برخورد و دستگیری افراد اقدام خواهد کرد.
رادان با اشاره به فعالیت گشتهای ویژه پلیس، تصریح کرد: این گشتها بهصورت مقطعی عمل میکنند و عمدتاً به مراکزی وارد میشوند که در آن اماکن با خلأهای انتظامی مواجه هستیم و مردم نیز در این زمینه نگرانیهایی دارند.
فرمانده انتظامی تهران بزرگ افزود: سیستم هوشمند گشتها در حال راهاندازی است و تا پایان سال این سیستم به صورت آزمایشی در سرکلانتری ششم راهاندازی میشود.
رادان با اشاره به اینکه پلیس بدون مجوز قضائی به هیچ منزلی وارد نمیشود، گفت: پلیس تنها در صورت تعقیب جرم مشهود بدون مجوز قضائی حق ورود به منازل را دارد و در بحث جمعآوری ماهوارهها به هیچ عنوان بدون مجوز قضائی وارد منزل کسی نشده است.
به گفته وی، ورود به منازل افراد بدون مجوز قضائی برای جمعآوری ماهواره غیرقانونی است.
وی همچنین در خصوص جمعآوری سی دیهای غیرمجاز، توضیح داد: در طرحی که توسط پلیس امنیت تهران اجرا شد، حدود 90 هزار سی دی غیرمجاز توسط پلیس امنیت جمعآوری شد که ادامه این طرح همچنان در دستور کار پلیس قرار دارد و مردم نیز با توجه به مسائلی که در کشور اتفاق افتاده در این خصوص مراقبتهای بیشتری اعمال میکنند.
در واقع میتوان از ابتدا که بچهها دبستان میروند، با توجه به یک رشته ملاحظات و انجام تمرینهایی چند، دانشآموزان را به اهمیت خط خوش واقف و این قابلیت را در آنان تقویت کرد.
در مطلبی که در پی میآید، آموزگاری توصیههایی را برای واداشتن دانشآموزان از بدخطی و تشویق آنان به خوشخطی عرضه میکند. مخاطب برخی از این توصیهها آموزگاران و والدین و برخی دیگر خود دانشآموزان است. نویسنده معتقد است توجه به نگارش دانشآموزان از همان سالهای اولیه دبستان مورد توجه قرار بگیرد.
***
پرورش قابلیت خوشنویسی در بچهها میتواند امتیازی چشمگیر در بزرگسالی برای آنان به همراه داشته باشد. هر چه باشد، خوشخطی از جمله صفاتی است که همواره مورد توجه بسیاری قرار میگیرد. پس اگر میخواهید فرزندتان خوشخط شود، به این نکات توجه کنید:
علل بدخطی
* توجه نکردن دانشآموزان به خط زمینه دفتر و تخته کلاس.
* اضطراب و نگرانی دانشآموزان هنگام نوشتن.
* نداشتن اعتماد به نفس هنگام نوشتن.
* نداشتن آمادگی جسمانی، روانی، روحی.
* وجود اختلالات یادگیری در دانشآموزان.
* نداشتن هدف و انگیزه برای زیبانویسی.
* مواجه شدن دانشآموزان با حجم زیاد تکالیف.
* تندنویسی تکالیف.
* استفاده از خودکار، رواننویس و وسایل مشابه آن.
* آشنا شدن دانشآموزان در کلاس اول با خط نسخ ماشینی، این امر سبب میشود در کلاسهای بالاتر به سختی بتواند خط نستعلیق را جایگزین خط نسخ کند.
* خط نسخ کتابهای درسی دوره ابتدایی.
* اتلاف وقت هنگام نوشتن خط نسخ مانند کلمه (محمد) اگر همین کلمه را دانشآموز با خط نستعلیق بنویسد سرعت بیشتری خواهد داشت.
* بیتوجهی به هنر.
* خط نسخ روی کاغذ حجم بیشتری میگیرد، اما واژگان در خط نستعلیق جای کمتری اشغال میکنند.
* خط نسخ به سبب نداشتن سیرهای دایرهای و انحناها و قوسهای موجود در مفردات و کلمات صرفاً یادگیری در خواندن و نوشتن را تسهیل میکند و تأثیری در خوشنویسی ندارد.
* فشردگی برنامه کلاسی در یک نیمروز و فشار بر دانشآموزان به سبب دو یا چند نوبتی بودن مدرسه.
* استفاده از ابزار نامناسب از جمله مداد کوتاه و کاغذ بدون خط به خصوص در پایههای اولیه ابتدایی.
* بیدقتی هنگام نوشتن و رعایت نکردن هم شکلی، هم اندازه و هم فاصله بودن واژگان.
* بیدقتی برای تمیز و مرتب نوشتن.
* تراکم بیش از حد شاگردان در کلاس و نداشتن فضای مناسب و کافی برای نوشتن.
* دادن تکالیف نامناسب و بدون تناسب با توانایی کودکان.
* بیاعتنایی اغلب معلمان ابتدایی به استفاده از خط نستعلیق و آموزش آن.
* واکنشهای منفی و نامناسب بعضی معلمان در برخورد با نوشتههای دانشآموزان.
* جدی نگرفتن یادگیری خط از طرف خانواده و مدرسه و نبود مراقبتهای لازم.
* نبود انگیزه، حوصله و دانش لازم نزد برخی معلمان ابتدایی برای آموزش خط به دانشآموزان.
* بدخطی بعضی از والدین، سرمشق نامناسبی برای کودکان است.
* دادن سرمشقهایی با رسمالخط نامناسب به دانشآموزان.
* ندانستن روش و راهکارهای، خوشنویسی و اجرا نکردن تمرینهای لازم.
* قرار دادن چپ دست و راست دست در کنار هم هنگام نوشتن.
* بیتوجهی به زیبایی هنری خط که باعث تقویت روح لطیف در کودکان میشود.
* نبود دستورالعمل مشخص و روشنی برای آموزش خط نستعلیق به منظور تکرار و تمرین دانشآموزان.
راهکارهای رفع بدخطی
برای رفع بدخطی دانشآموزان، از سوی معلمان و پژوهشگران راهکارهای فراوانی معرفی شده است که به ذکر برخی از آنها میپردازیم:
* در کلاس اول ابتدایی از مجربترین و علاقهمندترین معلمان استفاده شود.
* تمهیداتی به عمل آید که معلم درس اول بتواند در حین آموزش از ابزارهای سمعی بصری استفاده کند.
* معلمان با اصول صحیح نوشتن آشنا و دارای خط خوش باشند.
* برای معلمان در زمینه خط نستعلیق دورههای کارآموزی آموزش ضمن خدمت گذاشته شود تا پس از دیدن دورههای لازم، در کلاس حضور یابند.
* انگیزه آموزش خط زیبا به دانشآموزان در معلمان تقویت شود.
* معلمان در مورد خط بچهها را توبیخ نکنند.
*معلم با رفتار خود در میان دانشآموزان تبعیض قایل نشود.
* با رسیدگی انفرادی به نوشتههای کودکان ضعیف دلیل بدخطی بررسی و برای برطرف کردن آن تمهیدات لازم اندیشیده شود.
* علاقه و انگیزه برای صحیح نوشتن و زیبانویسی را در کودکان تقویت کنند.
* به تفاوتهای فردی و نقاط قوت و ضعف دانشآموزان توجه شود.
* مقدار تکالیف با توانایی کودکان تناسب داشته باشد.
* تکالیف هدفدار باشد و باعث تقویت قوای ذهنی کودک شود.
* تکالیف به گونهای باشد تا تمرین و تکرار آنها باعث تثبیت یادگیری شود.
* تکالیف به صورت مستمر مورد رسیدگی معلم قرار گیرد و او از تشویق و تذکر استفاده کند.
* اهمیت انجام دادن تکالیف نوشتنی برای کودک مشخص باشد.
* از الفاظ مناسب و زیبا مانند بسیار خوب، عالی، آفرین فرزندم و... در تأیید نوشتههای کودکان استفاده شود.
* هرگز نباید تکالیف دانشآموزان را خط زد، زیرا انگیزه زیبا نوشتن را در آنها از بین میبرد.
* در نوع تکالیف تنوع وجود داشته باشد تا رغبت انجام دادن آن در دانشآموز ایجاد شود.
* بعضی اشتباهات دانشآموزان چشمپوشی شود و او مورد راهنمایی قرار گیرد.
* هدف از نوشتن به صورت خط نستعلیق برای دانشآموزان روشن باشد.
* دانشآموزان به خط زمینه دفتر و تخته کلاس توجه کنند.
* دانشآموزان به جهتهای حرکت در نوشتن مانند بالابه پایین، راست به چپ و زیر خط دقت کنند.
* کودک مداد را به طور صحیح در دست بگیرد و برای نوشتن، از ابزار مناسب استفاده کند.
* با رعایت نظم و پاکیزگی صفحه دفتر خود را کثیف نکند.
* زیاد درشت و زیاد ریز ننویسد و به یک اندازه نوشتن عادت کند.
* در آغاز نوشتن از دفاتر خطدار استفاده کند تا بتواند در مراحل بعدی بدون استفاده از خط زمینه مطلب خود را در خطی مستقیم و درست بنویسد.
* دانشآموزان عادت کنند واژگان را یکسره و یک باره بنویسند و سپس نقطههای حروف هر کلمه را بگذارند.
* بهتر است تا زمانی که شاگردان به درست نوشتن عادت کنند، تکالیف خود را در کلاس و زیر نظر مستقیم معلم انجام دهند.
* دانشآموزان نوشتن واژگان دیگر را نیز تمرین کنند و نوشتن کلمات و رونویسی مختص به کتاب نباشد تا درست نوشتن کلمات دیگر را نیز یاد بگیرند.
* از وضع خانوادگی، مالی، فرهنگی، تواناییها، حالات روحی روانی، عاطفی و بهداشتی دانشآموزان اطلاعات کافی در دست باشد، زیرا گاهی انگیزههای بدخطی ناراحتیهای روحی عاطفی و فرهنگی است.
* یک رسمالخط یک دست و یکسان به خط ریز نستعلیق یا شبیه آن برای سال اول در نظر گرفته شود.
* کتب درسی با رسمالخط تلطیف شده خط نستعلیق چاپ شود.
* نگاه کردن به خط نستعلیق(مشق نظری) تأثیر زیادی در خوشنویسی دارد. بنابر این بهتر است از پایه اول دانشآموز با این خط آشنا شود.
* به ساعت خوشنویسی اهمیت بیشتری داده شود.
* از رسمالخطهای تحریری برای تقویت مهارت دانشآموزان در نوشتن استفاده شود(مانند تمرینهایی برای پر رنگکردن کلمات تحریری، کپی کردن از روی آنها جهت تمرین، شبیهسازی به طور مستقیم از طریق نگاه کردن(مشق نظری) و عمل سایهزدن).
* برای استفاده از خط نستعلیق به صورت مداوم و مستمر تأکید شود.
به گزارش روابط عمومی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، این تازهترین مسابقهای است که از روز اول بهمن امکان مشاهده آن در پایگاه اطلاعرسانی کانون همزمان با آغاز ماه محرم و در آستانه بیست و هشتمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی فراهم شده است.
کودکانی که پای اینترنت مینشینند پس از مراجعه به پایگاه اطلاعرسانی کانون به نشانی www.kanoonparvaresh.com به بخش مسابقه آن مراجعه و با شرکت در مسابقه مهمانی لالهها به 22 پرسش آن به صورت چهار گزینهای پاسخ میدهند.
سؤالهای این مسابقه وقایع عاشورا، زندگی حضرت امام حسین(ع) و خویشان و یاران وفادارش و وقوع انقلاب اسلامی مردم ایران بر علیه رژیم ستمشاهی را مورد توجه قرار داده است.
کاربران برای پاسخگویی به این سؤالها 30 دقیقه فرصت دارند و پس از آن سیستم به آنها اطلاع میدهد که به چند سؤال، صحیح پاسخ گفتهاند.
مسابقه مهمانی لالهها که از روز اول بهمن 1385 آغاز شده است تا 12 اردیبهشت سالروز شهادت استاد شهید مرتضی مطهری و روز معلم ادامه مییابد و پس از آن به 28 نفر از برگزیدگان جوایزی توسط کانون اهدا خواهد شد.
گفتنی است در حال حاضر کاربران اینترنتی میتوانند در دو مسابقه دیگر بخش مسابقه سایت کانون با عنوانهای "مهر کودکی" و "شانههای خاک" نیز شرکت کنند.
برای آنکه از دست این مزاحمهای روی صورت که جوش صورت نام دارند خلاص شوید و یا حداقل با آنها بهتر کنار بیایید و بتوانید به مرور آنها را برای همیشه از بین ببرید 13 راه را به شما پیشنهاد میکنیم.
1) هرگز به جوشها دست نزنید و آنها را فشار ندهید که باعث بدتر شدن اوضاع صورتتان خواهد شد. زیرا در این صورت ممکن است باکتری موجود در جوش را در بقیه نقاط صورتتان هم پخش کنید.
2) استفاده از الکلهای ضعیف و یا سولفورها هم ممکن است به شما کمک کند. استفاده از الکلهای مخصوص پوست صورت که در داروخانهها موجود هستند به پاک شدن پوست و از بین رفتن سلولهای مرده و حتی چربیها و باکتریها کمک کرده و آنها را کمکم از پا در میآورند.
3) برای درمان جوشها با استفاده از محلولها، تنها به روی جوشها اکتفا نکنید و آن را اوقات به تمام پوستتان به طوری که به چشمها و لبهایتان برخورد نکند بمالید.
4) با پوستتان خشن نباشید و به یاد داشته باشید که شستن بیشتر پوست سبب از بین رفتن لایه چربی سطح پوست میشود اما آن را ریشهکن نمیکند. شستن بیش از حد پوست صورتتان ممکن است حساسیتهای مختلف را برایتان بهوجود بیاورد.
5) برای شستن صورتتان هر روز 2 بار اقدام کنید و از صابونهای کاملاً ملایم استفاده کرده و پس از شستشو با آب ولرم به آرامی با حوله خشک کنید.
6) از هیچ نوع محصولی که برای حاوی چربیاست برای پوست خود استفاده نکنید.
7) از حوله های بسیار خشک و یا هر گونه دستمالی که صورتتان را خراش دهد، اجتناب کنید.
8) در صورت استفاده از هر نوع وسیله آرایشی و کرمها از نوعی استفاده کنید که در آن آب وجود داشته باشد.
9) برای ترمیم پوستتان از جراحیهای متداول استفاده نکنید و پوست خود را به تجویز چند متخصص مختلف نسپارید که ممکن است نتایج بدتری بگیربد به پزشک خود اعتماد کنید.
10) با دستانتان مدام در حال لمس کردن برآمدگیهای صورتتان نباشید.
11) ضد آفتابهای مناسب برای پوستتان را پس از مشورت با پزشک هر روز مصرف کنید.
12) تا زمانی که از ارتباط تغذیهتان با جوشهای بوجود آمده مطمئن نشدید، خود را در رژیم سخت قرار ندهید گاهی اوقات جوشها هیچ ارتباطی با تغذیه شما ندارند.
مراقب"یُد" مصرفیتان یاشید برخی پزشکان معتقدند که جوشها با وجود ید زیادی تحریک میشوند.
البته بیشتر مصرفکنندگان نوشیدن آب میوه شفاف را ترجیح می دهند، چرا که فکر میکنند چون شفافتر است، سالمتر هم هست، امامحققان دریافتهاند که آب میوههای حاوی گوشت میوه (پالپ) مواد مغذی بیشتری داشته بنابراین در پیشگیری از سرطان و بیماری های قلبی-عروقی کارآمدترند. آنها معتقدند که وجود پلیفنول ها و آنتیاکسیدان ها در آب میوه های کامل بر خاصیت درمانی آنها میافزاید.
دانشمندان با تحقیق بر میزان پلیفنول ها در نمونه های مختلف آب سیب دریافتهاند که انواع تیره آن که مقدار زیادی پالپ میوه هم دارد، چهار برابر سایر انواع آب سیب از این ماده مغذی دارا هستند.
این محققان بر اساس مطالعات انجام شده در دانشگاه کشاورزی راکلا در هلند دریافته اند که روند تولید آب میوه های شفاف، باعث از بین رفتن مواد ضداکسیدکننده ای موسوم به پروسیانیدینها می شود.
چرا که درروند شفاف سازی ،سیب های آب گیری شده، تحت تاثیر آنزیمهای مختلفی قرار می گیرند، همچنین انجام عمل سانتریفیوژ بر آنها منجر به پاک سازی پالپ میوه از این آب میوه ها می شود.
نویسندگان این مقاله در "ژورنال علمی غذا و کشاورزی" نیز معتقدند که تفاوت عمده ای که در میزان پروسیانیدین های آب میوه های تیره و شفاف وجود دارد ،ظرفیت آنتیاکسیدانی آنها را به شدت تحت تاثیرقرار می دهد.
لوسی اد- کارشناس یکی از کارخانه های معتبر تولید آب میوه- در این زمینه می گوید:"آب میوه های کامل ( تیره) علاوه بر طعم بهتر،از بافت بینظیری هم برخوردارند و در بیشتر مواقع حسکردن پالپ میوه در دهان، حین نوشیدن آب میوه برای افراد خوشایند است ."
این در حالی است که محققان در سال گذشته دریافتند، مصرف آب میوه و سبزیمها بیشتر از سه بار در هفته خطرابتلابه آلزایمر را به طرز چشمگیری کاهش میدهد.
محققان کانادایی همچنین دریافته اند که نوشیدن یک لیوان آب زغال اخته در روز با افزایش هشت درصدی در میزان کلسترول خوب (HDL) از سکته قلبی پیشگیری میکند.
اما بدتر این است که ما این معضل را پذیرفته و اغلب معتقدیم کار چندانی نمیتوان برای از بین بردن آن انجام داد.
یکی از افرادی که این باور را نداشته و کارهای برجسته و درخشانی در کاهش فقر انجام داده، محمد یونس- اقتصاددان بنگلادشی و برنده جایزه نوبل صلح در سال 2006- است که تجربه موفق آن در این نوشتار مورد توجه قرارگرفته است.
محمد یونس در سال 1940 در روستای «باسوا»ی بنگلادش به دنیا آمد و دوران طفولیت خود را در همانجا سپری کرد. وی برای طی دوران تحصیلات ابتدایی و دبیرستان به روستای «چیتاکونگ» رفت و از همان جا بود که در دانشگاه «داکا» پذیرفته شد و چندی بعد نیز به سمت استادی اقتصاد همان دانشگاه رسید. او توانایی خود در زمینه تجارت و اقتصاد را با تأسیس «شرکت خودکفایی» همزمان با تحصیل در دانشگاه «داکا» نشان داد. محمد یونس همچنین موفق به دریافت بورس تحصیلی از دانشگاه «فندربیلت» ایالت تنسی ایالات متحده شد و مدرک دکترای اقتصاد را از این دانشگاه دریافت کرد.
اگرچه وی از خانوادهای مرفه بوده، اما درک ملموسی از فقر و قحطی دارد. او در طول زندگی خود بارها و از نزدیک شاهد بوده است که قحطی و گرسنگی چگونه جان هزاران تن از افراد بیبضاعت را در شهرها و روستاهای بنگلادش گرفته است.
وی معتقد است فقر مردم از تنبلی یا حماقتشان نیست، بلکه به خاطر نداشتن یک حامی مالی هر چند کوچک است، فقر یک مشکل ساختاری است نه شخصی.
محمد یونس در سال 1974 برای مبارزه با فقر بانک گرامین را تأسیس کرد. ایده تأسیس این بانک وقتی به سراغ او آمد که بنگلادش با قحطی و گرسنگی دست به گریبان بود. وی در آن زمان به این نتیجه رسیده بود که میتوان با اعطای وامهای کوچک، کارهای بزرگی انجام داد که از عهده وامهای بزرگ برنمیآید.
در سال 1976، دانشجویان او در دانشگاه چیتاکونگ و در جریان تحقیقات میدانی خود با زنی مصاحبه کردند که با چوب بامبو صندلی میساخت، نتیجه بررسیها نشان میداد که اگر به این زن وام اندکی برای خرید چوب بامبو داده شود قادر به ساخت هفتهای 10 صندلی است که سود اندکی دارد، اما در بهبود وضعیت زندگی او مؤثر است.
پروفسور یونس براین اساس نتیجه گرفت حتی میزان وام اندک متناسب با نیاز او میتواند نقش مهم و مؤثری در زندگی او و خانوادهاش داشته باشد. وی نخستین وام را در سال 1976 پرداخت کرد.
او 27 دلار از پولی را که داشت به 42 نفر از روستاییان زنجیر ساز منطقه چویرا که در نزدیکی دانشگاه بود قرض داد تا با این مبلغ کم قادر به ادامه کار بوده و اندکی خود را از نکبت فقر خلاص کنند. بنابر این به اعطای این گونه وامها ادامه داد و در مرحله بعد کلاسهایی را برای وام گیرندگان تشکیل داد تا به آنها بیاموزد چگونه با وام اندک وضعیت زندگی خود را اندکی بهبود بخشند.
محمد یونس در این مدت روش جدید خود را جایگزین روش بانکهایی کرد که وامهای گزاف را به درخواست کنندگان ثروتمند میدادند و از دادن وام به درخواست کنندگان با مانده حساب بانکی پایین خودداری میکردند، حال آن که در این روش کم بودن میزان وام با دانش کم سرمایهگذاری فقرا سازگاری داشت و به افزایش تدریجی سود نیز کمک میکرد، بیآن که باعث هراس آنان از بهره بالا یا از پرداخت یک وام سنگین شود.
وی حاضر شد به کسانی وام بدهد که هیچ بانک تجاری به آنها وام نمیداد؛ زنان بیوه بینوا، زنانی که شوهرانشان آنها را ترک کرده بودند، کارگران زمینهای اربابان، رانندگان، رفتگران و حتی گدایان.
این وامها که خرده اعتبار نام گرفت، به راهحلی عملی برای مبارزه با فقر روستایی در بنگلادش تبدیل و باعث الهام گرفتن نهادهای دیگر کشورهای در حال توسعه برای انجام برنامههای مشابه شد.
او با این باور که حتی فقیرترین مردم هم انگیزه و خلاقیت لازم برای شروع تجارتهای کوچک دارند، وامهای کم مبلغ، در حد وامهای 12 دلاری را در اختیار مردم قرار داد. دریافت کنندگان وام، این پولها را صرف کارهایی مثل خرید گاو شیرده، خرید چوب بامبو برای ساخت چهارپایه، خرید کاموا برای بافتن شال و یا دیگر فعالیتهای درآمدزا میکردند. محمد یونس و بانک وی دقیقاً برخلاف بانکهای بزرگ جهان عمل کردند که فقط به فکر اعطای وام به ثروتمندان هستند و فقرا را از یاد بردهاند.
شاید محمد یونس هیچگاه فکر نمیکرد این شیوه او روش نوینی را در بانکداری و مبارزه با فقر بنا نهد و وضعیت به گونهای پیش برود که بانک گرامین یا بانک فقرای او اکنون به عنوان یک مؤسسه مالی قدرتمند، 1 درصد از تولید ناخالص ملی بنگلادش را از آن خود کند و این بانک در سال 1983 به بانکی مشهور شود که برخلاف سایر بانکها در خدمت فقرا بوده و براساس اعتماد و همبستگی به کار و سرمایهگذاری میپردازد.
اکنون بانک گرامین 1084 شعبه در بنگلادش دارد و 12500 کارمند در این بانکها مشغول بهکارند. این در حالی است که 1/2 میلیون نفر از افراد کم بضاعت در 37 هزار روستای بنگلادش جزو دریافت کنندگان وام از این بانک هستند.
بانک گرامین روزانه 5/1 میلیون دلار، اقساط دریافت کنندگان وام را دریافت میکند و جالب آن که 94 درصد از وام گیرندگان زنان هستند و بنابر آمار منتشره از سوی بانک 98 درصد از وامها به طور کامل به بانک بازگشته است که چنین امری در تاریخ بانکداری رکوردی بینظیر محسوب میشود. روش بانک گرامین هم اکنون در 58 کشور از جمله ایالات متحده، کانادا، فرانسه، هلند، نروژ و نیز بیشتر کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای جنوبی در حال اجرا است.
محمد یونس میگوید: «هدف من از تأسیس این بانک ارایه روش نوینی از بانکداری بود که در خدمت مردم و تمرکز اصلی آن بر زنان کم بضاعت باشد. بانکهای بزرگ وامهای بزرگ به اشخاص بزرگ میدهند ولی ما وام کوچک به افراد کم بضاعت میدهیم، جالب است بدانید که برخلاف بانکها که هزینه هنگفتی را به مشتری بابت ضمانت و سند تحمیل میکنند ما از مشتری به ویژه بیسوادها هیچ ضمانتی هم نمیگیریم.
به جای آن که مردم به ما مراجعه کنند این ما هستیم که با سفربه روستاها، فقرا را شناسایی میکنیم و به آنها وام میدهیم، بیشتر دریافت کنندگان وام ما، حتی جایی برای خوابیدن ندارند و در کل تفاوت زیادی میان ما و بانکهای دیگر است که البته این تفاوت اتفاقی نیست.»
برای تأمین اعتبار بانک جهت اعمال تجاری- اجتماعی به جذب سرمایه نیز نیاز است. از جمله این اقدامات تأمین مالی بانک، «طرح گرامینفون» است که شرکت نروژی تیلینور نیز در آن مشارکت 51 درصدی دارد. هدف این طرح حمایت از طریق اعطای امکانات مخابراتی به روستاهای دور دست کشورهای آسیایی و آفریقایی است. از اقدامات دیگر، طرحی به نام «گرامین دانونفود» است که از طریق مشارکت بانک گرامین با شرکت فرانسوی دنون اقدام به حمایت از تولید شیرخشکهای ارزان قیمتی کردند که حاوی مواد مغذی و ویتامین برای معالجه کودکان فقیر مبتلا به کم خونی است.
موفقیت کار یونس را میتوان در ارتقاء وضع زندگی و پیشرفت روحی و فکری خانوادههایی دید که با کمک وامهای این بانک توانستهاند خود را از زندگی فلاکت بار به زندگی خوب و آبرومند برسانند که در این گذار تغییر روحیه و شخصیت افراد، به همان اندازه پیشرفت مالی مهم است.
این بانک تاکنون 1/5 میلیون دلار وام به 3/5 میلیون فقیر داده است و طی برنامهای موسوم به برنامه افراد نیازمند به 5500 بیسرپناه کمک کرده است. براساس آمار بانک جهانی در سال 1997، 6/7 میلیون نفر در سرتاسر جهان از طریق روش وام اندک از فقر و فلاکت نجات یافتهاند. دستیابی به صلح پایدار، دموکراسی و حقوق بشر بدون دستیابی به شیوههایی برای رفع فقر امکانپذیر نیست.
اعطای وام به فقیرهایی که بدون ضمانت مالی، گرفتن وام را رؤیایی بیش نمیدیدند و تلاش برای شروع توسعه اقتصادی و اجتماعی از لایههای پایین جامعه روش نوینی از سوی محمد یونس است که به موفقیت دست یافته است.
به گزارش آکادمی نوبل، خرده اعتبارها، خصوصاً در جوامعی که زنان در شرایط سخت اجتماعی و اقتصادی زندگی میکنند، مهم است، زیرا رشد اقتصادی و سیاسی بیمشارکت زنان ممکن نیست. یونس که رؤیای از بین بردن فقر در جهان را دارد، نشان داد که حتی فقیرترین فقرا هم میتوانند در توسعه و بهبود شرایط خود نقش داشته باشند.
منابع:
1 - قلبی برای محبت، دستی برای کمک. منبع شرق الاوسط. مترجم سعید آقا علیخانی. منبع سایت آنلاین هفته نامه تابان(اینترنت) 9/8/85
2 - پویه میثاقی و اکنون نوبل 2006 منبع همشهری آنلاین 25/8/85
باز «در آستانه فصلی سرد»، این یاد آقا تختی است که دلهای عاشقانش را گرم میکند. تصور صورت پر لبخند اوست که میخنداندمان، و فکر غوغای پس از شیوع خبر شوم صبح 18 دی 1346 است که بعد از 39 سال گریهمان میاندازد؛ خبری که حاکی از خودکشی شب گذشته جهان پهلوان «غلامرضا تختی» بود، اما مردم چیز دیگری میگفتند: آقا تختی را کشتند...
روزنامهای تیتر زد: «رستم از شاهنامه رفت...».
مجلهای روی جلدش نوشت: «دل شیر خون شده بود».
«کیهان» گوشه صفحهای، بابت کم و کاست شماره آن روز خود اینطور عذر خواسته بود: «تمام سطور این نسخه روزنامه، به آب دیدگان تکتک کارکنان روزنامه آمیخته است.»حیرانی مردم بیحساب بود.
راز ققنوس
حدود چهل سال پس از آن حادثه تلخ، در محوطه ورودی ساختمانی سیمانی در اکباتان تهران؛ فریاد پرهیجان چند کودک، چرت سرایدار پیر آپارتمان را پاره میکند. بچهها از در شیشهای میگذرند و تا آسانسور را به دو میروند. جلوتر از همه، چهرهای آشکارا چشمگیرتر از بقیه، جلب نظر میکند؛ در این سرمای ابتدای زمستان، گونههایش از دویدن در باد و شوری مرموز گل انداخته. آن چشمهای سبز رنگ، صورت روشن و موهای خرمایی اش ترکیب قشنگی دارند. بی اغراق «خوش تیپ» است.
معلماش میگوید: «ماشاالله خیلی هم خوش عکس است.»این را به عکاسی میگوید که برای ثبت چهره «غلامرضا»ی جوان به دبستانی در اکباتان رفته بود. خانم معلم موهای غلام را صاف کرده بود، بعد پسرک جوری ژست گرفته و محکم به دوربین چشم دوخته بود که انگار برای این کار آموزش دیده!
به درد بازیگر شدن میخورد این پسر.
پهلوان شو!
گفتیم «بازیگر»؟ ولی خیلیها توقع دیگری از نوه غلامرضا تختی دارند؛ مادرش میگوید: «وقتی میخواهم بپوشانمش تا سرما نخورد، راننده تاکسی برمیگردد و میگوید: چرا این کار را میکنید؟ غلامرضا باید قوی شود! یا مثلا میگویند: قرص و دوا به غلامرضا تختی نده، شیر بهش نده، گوشت بده بخورد تا قوی شود! چرا لاغر است؟ کفش پایش نکنید تا دوتا خار به پایش برود و قوی بار بیاید!»
طبیعی است که عامه مردم توقع دارند نوه کشتیگیر افسانهای ایران، آنهم وقتی هم اسم پدربزرگش است، مثل او قدرتمند باشد و قهرمان کشتی شود. اما حقیقت این است که غلامرضای کوچک میانه خوبی با کشتی ندارد؛ مثل خیلی از بچههای هم سن و سالش، از بین تمام رشتههای ورزشی فقط از فوتبال خوشش میآید و جالب است بدانید که یک پرسپولیسی دوآتشه است.
به این ترتیب، به قول «بابک» پدرش: «توفیق اجباری نصیب این خانواده شده تا همگی از هیاهوی فوتبال نصیب ببرند!»فقط رگ و ریشه افسانهای اش است که شاید روزی نظر او را به کشتی جلب کند. اتفاقی که البته تا به حال نیفتاده!
دلمشغولیها
غلامرضا به نسبت همسنهایش نوجوان سالم و سرحالی است، ولی ورزش حرفهای را دوست ندارد.
از بین هنرها، نقاشی چیزی است که پیش از مدرسه رفتن به آن پرداخته. خودش میگوید: «از سه سالگی روی دیوارهای خانه مان نقاشی میکشیدم!» در این کار، خاله شیرازی اش هم دست او بوده.
بر در و دیوار اتاق خودش و گوشه گوشه خانه شان میشود اثر این ادعا را دید. وقتی دو سال پیش حادثه زلزله بم پیش آمد، غلام با تابلوهایش یک نمایشگاه خانگی ترتیب داد و با فروش 45 تا از کارهایش توانست به سنت معروف پدربزرگش، برای زلزله زدهها کمک جمع کند.
البته این نمایشگاه تا حدود زیادی خصوصی بود و خانواده تختی نگذاشتند قضیه از حد حضور فامیل و آشناهایشان فراتر برود. یکی میگفت: «توی ذات این بچه ویژگی کمک به دیگران هست، حتما از پدربزرگش به ارث برده.»
نویسندگی
غلام، خلاف پدر و مادرش نوشتن را زیاد دوست ندارد. با این حال ننوشتن در خانواده تختیها خیلی سخت است! او کار نویسندگی را با نوشتن دو داستان به نامهای «پسرک و دیو» و «پسرک مهربان و پسرک بداخلاق» شروع کرد که برای دومی نقاشی هم کشید.غلامرضا میگوید: «دوست دارم داستانهایم را چاپ کنم، با پدرم هم در اینباره حرف زدم ولی بابا میگوید گران در میآید!»
تختی را کتک زدم!
مدیر مدرسهاش میگوید: «ما افتخار میکنیم که نوه شادروان تختی در مدرسهمان درس میخواند. اصلا آقای تختی هم محلی ما بودند...!»
غلامرضا حالا کلاس پنجم است. با بالارفتن سن و آشناتر شدن همکلاسیها با او، دیگر خبری از آن مشکلات عجیب سالهای ابتدایی نیست؛ مثلا همان سال اول بود که غلامرضا چند باری با سر و صورت خونین به خانه رفت: «بچههای مدرسه کتکش زده بودند و میرفتند میگفتند: غلامرضا تختی را زدیم!»
اما کم کم ماجرا فرق کرد: «معلم شان برای بچهها درباره تختی حرف زده بود. گفته بود که او یک قهرمان بزرگ بوده و حالا باید به خانواده اش احترام گذاشت. بعد دیگر، هم کلاسیهای غلام دورش را میگرفتند و نمیگذاشتند کسی اذیتش کند. مثل بادیگارد دنبالش میافتادند. روز 17 دی توی کلاس برایش صلوات فرستاده بودند و غلام گریه کرده بود...»
و دیگران
رفتار مردم جالب توجه است؛ راننده تاکسیها برای هزارمین بار با خانواده تختی سر کرایه تعارف میکنند، اهل محل عاشق پسر همسایه اند و...
مادر غلامرضا میگوید: «از این چیزها زیاد داریم. اغلب اوقات جایی که نمیشناسندمان، اسمش را نمیگوییم تا مبادا ازمان پول نگیرند و شرمنده مردم شویم. یا مثلا یک اسم دیگر میگوییم، میگوییم: غلامرضا بختی!»
چرا...؟
گویا وقتی غلام به مهدکودک میرفته، جای خالی پدربزرگ بیشتر از گذشته ناراحتش کرده بوده. مادرش تعریف میکند: «بعضی بچهها پدربزرگشان میآمدند دنبالشان. یک روز غلام به من گفت: مامان، چرا همه از پدربزرگ من حرف میزنند ولی او نمیآید دنبال من؟ یکی از بچهها توی مهد گفته بود: پدربزرگت، پدر همه ماست.
میگفت چطور پس پیش من نمیآید؟ خیلی ناراحت شدم. بابک گفت حداقل کاری که میتوانیم بکنیم این است که عکسهای تختی را چاپ کنیم و غلامرضا بیشتر با او آشنا شود.»این پدر و مادر خیلی با فرزندشان حرف زده اند. فکر کنید؛ یک عمر همه با شنیدن اسم تو دهانشان باز شود به ستایش و شروع کنند به ماچ و بوسه تو، اما ندانی که چرا. ولی حالا دیگر غلام میداند...
و آینده
راستی، «گیم نت» یکی از محبوبترین تفریحهای مورد علاقه غلام است که البته پدرش زیاد موافق آن نیست. فکر میکنیدوقتی از غلامرضا میپرسید میخواهی چه کاره بشوی،چه میگوید؟ « نمیدانم. اما دوست دارم نقاشی بکشم و با هومن دوستم خواننده بشویم و نمایشنامه اجرا کنیم. توی تابستان با هومن کنسرت گذاشتیم.» هومن یکی از صمیمی ترین دوستانش است.
تختی از زبان تختی
حالا فکر میکنید غلامرضا درباره پدربزرگ اسطورهای اش چه نظری دارد؟ او میگوید: «پدربزرگم کشتی گیری بوده که همه میشناختندش و دوستش داشتند. روز 17 دی سال پدربزرگم است. یادم میآید کلاس اول بودم که مادر و پدرم برای سال پدربزرگ شیر و موز فرستادند مدرسه. تا آمدم توی کلاس، بچهها بلند شدند و صلوات فرستادند. همه میگفتند: «تختی،تختی.» میخواندند: «رستم ایران کیه، غلامرضا تختیه» بعد من گریه ام گرفت...
و دیگر این که: «از او سوالهای زیادی دارم. مثلا از او میپرسیدم چه کارهایی کردی که همه این قدر دوستتان دارند؟ چرا ورزشکار شدید؟ بعد حتما نقاشیاش را میکشیدم. یک بار سعی کردم نقاشیاش را بکشم اما اصلا شبیه نشد...»