خود پسندی خرد را تباه می کند . [امام علی علیه السلام]
جوان امروز
۵ فرشته طلایى شرط دامادبراى مهریه
یکشنبه 85 آبان 21 , ساعت 9:21 عصر  
ایران-پنج تندیس طلایى فرشته، مهریه جنجالى دختر جوانى بود که نه تنها پدر دختر بلکه قضات عالیرتبه نیز آن را نپذیرفتند.

وقتى پسر جوان براى راضى کردن پدر دختر مورد علاقه اش چنین پیشنهادى را داد نمى دانست اصرار آنها براى ازدواج به دادگاه کشیده خواهد شد.خرداد ماه سال ۸۴ دختر ۲۳ ساله اى با معرفى وکیل به شعبه ۲۶۶ دادگاه خانواده (۲) تهران تقاضاى صدور اجازه ازدواج با پسر مورد علاقه اش را کرد و با ارائه یک برگ قرارداد شرایط ازدواج بین خودش و این پسر از دادگاه خواست تا با ازدواج آنها موافقت کنند. وکیل این دختر در توضیح خواسته موکل اش به دادگاه گفت: موکل من تصمیم دارد تا با پسر۳۱ساله اى که از ۱۰ سال قبل در یکى از حجره هاى بازار تهران با شراکت خاله اش مشغول تجارت است ازدواج کند و آنها در قراردادى کتبى بین خودشان توافق کرده اند که مهریه عروس یک سفر حج تمتع و ۵ کیلو طلاى ۲۴ عیار به شکل پنج تندیس فرشته باشد و عروس در ۴ سال اول ازدواج مهریه اش را مطالبه نکند مگر اینکه شرایط ازدواج رعایت نشود. همچنین داماد به عروس جوان اجازه ادامه تحصیل داد به شرط این که محل تحصیل از شعاع ۱۰۰کیلومترى خانه شان دورتر نباشد. اما پدر دختر با ازدواج آنان شدیداً مخالفت مى کند و حتى اجازه یک جلسه خواستگارى را هم نمى دهد. در حالى که داماد مالک دو دهنه مغازه مشاعى در بازار تهران و مغازه اى در شهریار است و سالانه حدود ۱۲ میلیون تومان درآمد دارد. قاضى پس از شنیدن اظهارات وکیل دختر، دستور احضار پدر وى را به دادگاه صادر کرد. پدر دختر که مردى تحصیلکرده است، وقتى در دادگاه حاضر شد گفت: من و همسرم هر دو داراى سمت و پست هاى مهم دولتى هستیم و دخترم هم فارغ التحصیل دانشگاه است. نمى دانم او چرا تصمیم به ازدواج با این پسر را گرفته چون این پسر ۸ سال از دخترم بزرگتر است و تحصیلات دانشگاهى ندارد. درآمد ماهیانه این پسر نیز از یک مغازه شراکتى به حدى نیست که هم شأن و همتراز نیازهاى دخترم باشد. ضمن آنکه این پسر در سنین کودکى مادر خود را از دست داده و پدرش سه بچه خود را رها و ازدواج مجدد کرده و من نمى دانم در صورت بروز مشکلات آینده دخترم باید با چه کسى حرف بزنم. به دستور قاضى دادگاه خانواده وضع زندگى و درآمد ماهیانه پسر جوان مورد تحقیق قرار گرفت. این شاخه قضایى حاکى از آن بود که خواستگار جوان از سن ۸ سالگى با مرگ مادر و ازدواج پدرش نزد خاله خود زندگى کرده و با مهارت هاى متعدد ماهیانه حدود یک میلیون تومان درآمد دارد و مالک یک دانگ مغازه اى در بازار تهران است و از ۶ سال پیش پس از آشنایى با دختر جوان تصمیم به تشکیل زندگى مشترک با او گرفته است. قاضى دادگاه خانواده با بررسى محتویات پرونده و شنیدن اظهارات طرفین و اثبات سلامت و صلاحیت اخلاقى داماد به دختر جوان اجازه داد تا با مراجعه به دفترخانه اى با شرایط ذکر شده در قرارداد به عقد پسر مورد علاقه اش درآید. پس از صدور حکم، پدر دختر به رأى دادگاه اعتراض کرد و گفت: من با پرس وجو متوجه شده ام مغازه آنها فروش خوبى ندارد و اگر آنها در ماه سه مورد با سود صد هزارتومانى بفروشند سهم خواستگار دخترم پنجاه هزار تومان مى شود که با توجه به شرایط زندگى دخترم که در حال حاضر در یکى از مناطق مرفه نشین تهران سکونت دارد این درآمد در شأن دخترم نیست و او با این درآمد نمى تواند حتى در روستا زندگى کند و به شرایط ذکر شده بین او و دخترم در قرارداد که سؤال برانگیز و مبهم است، اعتراض دارم. پس از ارجاع پرونده به شعبه ۲۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران، قاضى کرباسچى رئیس دادگاه و عارفه مدنى مستشار شعبه دستور احضار طرفین پرونده را براى دفاع از خود در دادگاه صادر کرد. وکیل دختر پس از حضور در دادگاه گفت: اینکه خواستگار چرا در کودکى مادرش را از دست داده نمى تواند دلیل باشد او در کودکى نمى توانسته از ازدواج مجدد پدرش هم جلوگیرى کند اما آنچه مهم است سربلندى او در آزمایشهاى سخت زندگى بوده و او در این وضعیت روسفید شده است. واگر او در قرارداد ازدواج با دختر شرط کرده تا ۴ سال عروس مهریه اش را مطالبه نکند به خاطر آن بوده که او از ابتدا قصد پرداخت این دین به همسرش را داشته ولى براى پرداخت آن در شروع زندگى از عروس مهلت خواسته است. هیأت قضات شعبه ۲۶دادگاه تجدیدنظر استان تهران با توجه به مخالفت والدین دختر با این ازدواج و اینکه با نارضایتى آنها ازدواجى خوش فرجام صورت نمى گیرد و با ملاحظه وضع خانوادگى پدر و دخترش و مقایسه وضع مالى و تحصیلى خواستگارش و بررسى مدارک تحصیلى آنان و رفتار زوج در قرار دادن ۵ کیلوطلا به عنوان مهریه و اینکه حق مطالبه براى ۴ سال را نداشته باشد این شرط را غیرمتعارف و مرسوم زوجین جوان ندانستند و با رد درخواست دختر جوان و نقض دادنامه بدوى به دختر جوان اجازه ازدواج با خواستگار موردنظرش را ندادند و به او توصیه کردند تا با صبر و سعى براى جلب رضایت پدر و مادر دختر به خواسته شان که ازدواج است برسند. با صدور این رأى قضایى و اعتراض وکیل دختر جوان این پرونده جهت بررسى نهایى به شعبه تشخیص دیوانعالى کشور ارسال شد.

نوشته شده توسط علیرضا | نظرات دیگران [ نظر] 
افزایش عمر باتری نوت بوک تا دو برابر
یکشنبه 85 آبان 21 , ساعت 8:54 عصر  

نرم افزار Battery Doubler عمر باتری شما رو افزایش میده و این عملکرد میتونه حتی در زمان دیدن یه DVD با شدت درخشندگی حداکثر هم جواب بده. این نرم افزار همچنین سرعت شارژ باتری رو زمانی که نیاز به شارژ سریع دارین (فرودگاه، خونهء رفیق یا ...) به طور قابل ملاحظه ای افزایش میده.

چطور Battery Doubler عملکرد باتری رو بالا می بره؟ این نرم افزار به صورت نامحسوس هر جزئی از کامپیوتر شما رو که استفاده نمیشه ؛ غیرفعال، خاموش و یا در وضعیت کم مصرف قرار میده. به عنوان مثال روشن گذاشتن پورت های USB وقتی که هیچ دستگاهی به اونا وصل نیست واقعا چه لزومی داره! همه نیروی هدر رفته از طریق مدارات ورودی و خروجی، مدارات داخلی و همچنین دستگاههای متصل میتونه به عنوان افزایش عمر باتری شما بکار بره.

پس اونایی که نوت بوک دارن حتما یه نگاهی بندازن


نوشته شده توسط علیرضا | نظرات دیگران [ نظر] 
با گریم ؟ بی گریم؟؟؟؟؟
یکشنبه 85 آبان 21 , ساعت 11:45 صبح  


نوشته شده توسط علیرضا | نظرات دیگران [ نظر] 
آی عاشقای آس و پاس!
یکشنبه 85 آبان 21 , ساعت 11:28 صبح  

تو بساط ما دلا خیلی پره، چشا تره

دل من! عشقو ببین که زخمی زور و زره

آدما رو! تنه می‌زنند و طعنه می‌زنن به همدیگه

بذا فردا برسه، کی اوله؟ کی آخره؟

بیخودی ناله نزن تو کوچه‌های بیکسی

درا بسته، تازه گوش دل آدما کره

سرنوشتمو نوشتن به سفر، مثل نسیم

عاشق از روز ازل تا به ابد دربه دره

تو خودش می‌ریزه غم هاشو به عالم نمی‌گه

جز خدا بگو کی از درد دلم باخبره؟

دل من! رها شو از این همه عشق رنگ وارنگ

چن تا معشوقو یه دل این ور و اون ور می‌بره؟

داغ لاله ها عزیزه، چشمه روشنیه

کی می‌گه که خون لاله های عاشق هدره؟

راستی، من چی شد که از خطه بارون اومدم؟

از مه و آیینه، از وادی مجنون اومدم؟

گیج و حیرون، اومدم تو بهت این شهر غریب

شهر دود و شهر آهن، شهر دلشوره، فریب

دوس دارم برم از اینجا، سر به صحرا بذارم

شهرو با رندا و نالوطیا تنها بذارم

دوس دارم تو شیوه عاشقی آس و پاسی رو

گم شدن، رها شدن، خلوت ناشناسی رو

این همه کلک ملک، دغل مغل کار ما نیس

ناخنک، سبد سبد، بغل بغل کار ما نیس

سهم ما از این همه، کنج یه خلوت، دیگه هیچ!

سهم ما؛ تنها به دل غربت و غربت، دیگه هیچ!

نقل مون زهر هلاهل ، نقل مون نقل و نبات...

بذا این حکایتو از اولش بگم برات

روزی بود و روزگاری، زیر گنبد کبود

یکی بود، یکی نبود، غیر خدا هیشکی نبود

شهری بود که آدماش خواب بهارو می‌دیدن

خواب گل، خواب نسیم و سبزه زارو می‌دیدن

دل شون می‌خواس که آسمون بازم آبی بشه

خورشید از راه برسه، دوباره آفتابی بشه

کوچه‌ها بوی صمیمیّت آسمون بدن

خونه فرشته رو به آدما نشون بدن

آدما تو دل هم ظلمت و نفرت نپاشن

مث چشمه، مث بارون، مث آیینه باشن

شهری بود، یه شهر زخمی، خسته و دس به دعا

دلا حیرون، چشا گریون، رو لبا خدا خدا

آسمون سربی، گلا تشنه و تلخ و بی‌بهار

بغض بی‌بهونه و پنجره‌های انتظار

دسته دسته لاله‌‌ها گلوله بارون می‌شدن

کوچه‌ها، خیابونا لبالب از خون می‌شدن

زیر و رو شد دلامون، اون قده با صفا شدن

قفسا شکستن و پرنده‌ها رها شدن

خورشیدم یه روز اومد ابر کبودو زد کنار

تو زمستون سیا معجزه شد، اومد بهار...

جار زدن: «آهای! بیاین بهارو قسمتش کنیم!

احدی جا نمونه، عالمو دعوتش کنیم!»

ما خیال مون نبود، زرنگا از راه رسیدن

سر سفره‌ها نشستن و به شادی لمیدن

همونایی که الانه کاخ شون رو تپّه هاس

کیف شون کوکه که دست عاشقا فلس سیاس

داداشی! آره، همون برادرای ناقلا

خلقو مهربون دیدن، ولو شدن رو سفره‌ها

وقت قسمت که رسید خیلی «بفرما» می‌زدن!

حال مون رو می‌دیدن «جون شماها» می‌زدن!

طمع طعمه نداشتیم، همه صاف و بی ریا

می نشستیم، اون طرف: «قبول داریم، جون شما!»

بعضی هم آیه می‌خوندن که زمونه فانیه

هر کی دل به اون ببنده، اهل شرکه، جانیه

مردم! این رو بدونین دنیا و مافیها اخه!

هر کی دنیا رو بچسبه، جاش تو قعر دوزخه!

بعدشم یواش. یواش رو سفره‌ها وا می‌شدن

ما تماشا می‌شدیم، اونا معمّا می‌شدن

همونایی که الان همش می خندن بهمون

خودشونو عقل کل دیدن، ما رو اهل جنون

عاشقن، «بهار آزادی» رو خیلی دوس دارن

دس می دن با زعما، شادی رو خیلی دوس دارن

برو بچه شون شریفن، همه شاد و شنگولنش

بنده خاص خدان، تو ینگه دنیا می‌لولن

عارف نون و نوا، اهل سلوکن رفقا

مال مردم تا که دست شونه کوکن رفقا

واسه تمرین بهشت و عشق و حالی که نپرس!

می‌زنن اینور و اونور پر و بالی که نپرس!

آخه لذّتی داره، بهشت و تنهایی خوشه!

کیفش اینه، بذا حسرت دیگرونو بکشه

اینه که رو خط خون. خنده به لب. پا می‌ذارن

حسرت شکفتنو رو دل گلها می‌ذارن

همدس حرومیا، هی گل و بلبل می‌کنن

دست شون باشه، بهشتو هم چپاول می‌کنن

ولی قربون خدا برم که خیلی با صفاس

عاشق پیاده ها، عاشق پا برهنه‌‌هاس

یه دقیقه اخمتونو واکنین، من با شمام

عاشقای آس و پاس، آی عاشقای آس و پاس!

زخم و تنهایی و حسرتو تحمّل می‌کنین

می‌دونم غم‌های عالم. همه رو دوش شماس

شما با زمزمه هاتون گل خورشید می‌کارین

چی بگم! که شعر من پیش شماها رو سیاس

اگه فصل گرگ و میشه، اگه سایه روشنه

به دلاتون راندین غمارو، تا خدا خداس


نوشته شده توسط علیرضا | نظرات دیگران [ نظر] 
گلدون شکسته
یکشنبه 85 آبان 21 , ساعت 11:26 صبح  

چه کنیم دیگه؟ همینه عالم ما آدما

خیلی تکراریه شادی و غم ما آدما

تو می گی که «عشق شاعرا دروغه، اخوی!

دل شاعرلا ببین چقد شلوغه، اخوی!

دل شون جای دیگه س، عشقو بهونه می‌‌کنن

بیخودی فقط دل ما رو نشونه می‌کنن

شاعری یه جور تفننه الان، یه جور اداس

جور واجوره دفترا، اما پر از رنگ و ریاس...»

من می‌گم: «دروغ چرا ! دُرُس می‌گین، حق با شماس

می‌بینم که چه پلشتیا تو خون واژه‌هاس

امّا نالوطی شدن شاعر و ماعر نداره

زمونه یواش یواش هاله رو دل‌ها می‌ذاره

این حکایت همیشه س؛ نه غریبه، نه عجیب!

مذهب عاشقی نیس باب دلای نانجیب

به خدا! اون قده این زمونه زیر و رو می‌شه

که دل آدما هرچی هس همین جا رو می شه

عاشقی نقّالی نیس، با قصّه گفتن نمی‌شه

روز و شب، لیلی و مجنونو شنفتن نمی‌شه

اگه عاشقی، باهاس طعم جنونو بچشی

تب و تاب غربت و هراس و خونو بچشی

نمی‌شه تو وادی صدق و صفا پا بذاری

نینوا که شد، بری... عشقتو تنها بذاری

شاعرم آدمه، دور نیس اگه دمدمی بشه

دلشو حروم کنه، یه وخ جهنّمی بشه

اگه راستشو بخوای؛ ما همه مون شکسته‌ایم

به نسیم آسمون پنجره ها رو بسته‌ایم

این همه فرشته، این حوالیا پر می‌زنن

دل مون قفله، و گرنه اونا هی در می‌زنن

چه سکوتیه تو چشما! مگه خاموشی زدن!

نکنه رو دل ما مهر فراموشی زدن!»

یه شبی بیا که دس به حال و قالی بزنیم

با پرنده‌های عاشق پر و بالی بزنیم

در آسمون به روی ما که بسته نمی‌شه

خدا از توبه شکستن ما خسته نمی‌شه

به خدا، خدا تموم بنده هاشو دوس داره

واسه برگشتن شون همیشه راهی می‌ذاره

ته دل ها. به خدا! یه نوری سوسو می‌زنه

یه فرشته تو دل هر کسی «هوهو» می‌زنه

توی گلدون شکسته گل امیدو ببین!

اون ور پنجره ها خنده خورشید و ببین!

عاشقی اول و آخرش عذابه، داداشی!

اضطرابه، انتخابه، التهابه، داداشی!

شب و غربت و هوایی شدن و نم نم اشک

چش عاشق گله و گریه، گلایه، داداشی!

من دلم شکسته، وقتشه بریزم دلمو

به خدا دل شکسته مستجابه، داداشی!

هی غزل غزل اگه قصه داغمو بگم

چه حکایتی می‌شه! صدتا کتابه، داداشی!

اگه بی‌حسابه حرف من و کار خیلیا

بذا فردا بشه، همه چی حسابه، داداشی!

من چشام واشده، تازه یه چیزایی می‌بینم

تو دعا بخون که بخت ما نخوابه، داداشی!


نوشته شده توسط علیرضا | نظرات دیگران [ نظر] 
خونبهای بهارها با تو
یکشنبه 85 آبان 21 , ساعت 11:20 صبح  

آبروی بهارها با تو

عطش شوره زارها با تو

خون لبخند گل به گردن باد

خونبهای بهارها با تو

گل به گل شعله شقایق ها

سرخ در سبزه زارها با تو

سبز و سرخش به ناز می بالند

سروها با تو سارها با تو

خنده سبز سنگها از تو

همصدا کوهسارها با تو

شانه دست بادها از تو

گیسوی بیدها رها با تو

هر چه دل دانه دانه می ترکد

خون سرخ انارها با تو

سرنخ رشته دل حلاج

گره کور دارها با تو

به شمار ستاره ها گل کرد

داغ چشم انتظارها با تو

همچو آیینه حیرت آئین باد

آه آیینه وارها با تو

ذره ذره غبار شد دل ما

آفتابا ! غبارها با تو

دل ما بی قرار قول و غزل

قولها و قرارها با تو

روی هر کنده ای به ناخن خویش

کنده ام یادگارها با تو

از دل کنده دود اگر برخاست

آتش از تو شراره ها با تو

خط به خط قصیده و غزلم

هر چه گفتم اشاره ها با تو

بارها از تو گفته ام از تو

بارها از تو بارها با تو

ای حقیقی ترین مجاز ای عشق !

ای همه استعاره ها با تو!


نوشته شده توسط علیرضا | نظرات دیگران [ نظر] 
گرایش جوانان نروژی به دین مقدس اسلام
یکشنبه 85 آبان 21 , ساعت 11:5 صبح  
حدود هشتصد تن از جوانان شهر اسلو پایتخت نروژ بعد مطالعه و بررسی به دین مقدس اسلام مشرف شدند.

 یک دختر  23 ساله به نام " الیس هائو " در مورد گرایشش به دین مقدس اسلام گفت: قبلا مسیحیی خیلی فعال بودم آهسته آهسته اعتقاد خود را از دست دادم به خاطر همین  در حال تحقیق بودم و مطالعه می کردم.

به همین خاطر مسیحیت ، یهودیت و اسلام را مورد تحقیق قرار دادم و بعد از چند وقت متوجه شدم و من دقیقا تحقیق کردم که تمام دنیا یک تصور  خراب و بدون تحقیق از اسلام دارند.

این خانم نروژی تایید کرد : اسلام دین صلح و آرامش است .

اسلام تنها دینی  است که آرامش دنیایی و اوخروی دارد و معنای اسلام  به نظر این خانم خوب زندگی کردن در دنیای با مردم ایشان می باشد و یک دانه عشق صفا و صلح و ایثار است و هر روز نمازش را در مسجد می خواند.


نوشته شده توسط علیرضا | نظرات دیگران [ نظر] 
فواید خنده
چهارشنبه 85 آبان 17 , ساعت 5:9 عصر  
 

نگرش ما نسبت به زندگی و توانایی هایمان در راه مقابله
با مشکلات بـنـوع روابطمان و بویژه رابطه های صمیمی تر
بستگی دارد. زمانیـکه ترشرویی در رابطه ای وجود داشته
باشد، هر فردی در زندگی خود احساس خلا پیدا می کند
و دلـیـل آن نیـز ایـن امر می باشد که کیفیت زندگی ارتباط
شـدیـدی بـر روی تعادل روحی و روانی افراد می گذارد. اگر
میخواهید از زندگی خود راضی باشید، بنابراین باید رابطه
ها را شاداب و با نشاط نگه دارید.

آمـار طلاق حاکی از آن است که ما به هیچ وجه در این امر
مـوفـق ظـاهر نشده ایم. تقریبا در حدود نیمی از ازدواج ها
بـه طـلاق مـنـجر مـی شود و پایان ها ناگواری را به همراه
می آورند. بسیاری از آن ازدواج هایی که به قوت خود باقی می مانند نیز زوجین به ندازه کافی شاد و خوشحال نیستند.

البته باید ذکر کنیم که بیشتر مردم ارزش یک رابطه سالم را می دانند و بدون توجه به اینکه چند بار ممکن است در عشق شکست بخورند، باز هم با امید فراوان به راه خود ادامه داده و به آینده امیدوارند. به همین دلیل مطالبی در این زمینه که در کتابهای مربوط به روابط و بحث ها و برنامه های تلویزیونی وجود دارند، وقت مردم را به خود اختصاص می دهند. و برخی از آنها ممکن است که بر روی زوج های خوشحال و یا ناراحت تاثیر گذار واقع شوند.

اما از میان تمام فاکتورهایی که برای ایجاد جوی مساعد در روابط خانوادگی پیشنهاد می شود یک راه حل وجود دارد که کمتر از آن به عنوان یک مداوا یاد شده. این در حالی است که هر فرد آرزوی آن را می کند و همواره میزان بیشتری از آن را درخواست میکند: خنده

البته واضح است که بیشتر زوج های شاد و خندان به وقایع خنده دار و فیلم های خنده داری که در تلویزیون مشاهده می کنند، می خندند نه به یکدیگر. و مهمتر از هر چیز این است که هیچ گاه به یکدیگر خرده نمی گیرند و سر خودشان را با جوک هایی که از طریق e-mail به دستشان می رسد گرم می کنند.

اما خنده ای که در خانه رشد کند یکی از نیازهای ضروری زوج های ناراحت و غمگین است. خندیدن یکی از نیازهای اولیه و از انواع ضروری آن می باشد که تنها مختص انسان ها می باشد و نشاند هنده زندگی اجتماعی است. (زمانی که هیچ شنونده ای در مقابل شما وجود نداشته باشد هیچ خنده ای هم به وجود نمی آید). خندیدن باعث پیوند دادن انسان ها به یکدیگر می شود. ذهن گوینده و شنونده را با هم هماهنگ کرده و نشان می دهد که از نظر احساسی با هم موافق نظر هستند.

مطالبی که گفته شد همه جزئی از نظریات رابرت پروواین دکترای عصب شناسی میباشد. او معتقد است که بحث خندیدن آنقدر پیچیده است که نمی توان در ازمایشگاه ها در مورد آن بحث کرد. به جای آن او موقعیت های خنده آوری را که به خودی خود ممکن است در زندگی روزمره هر یک از انسان ها رخ دهد را جمع آوری کرده و نتایج آنرا در کتاب خود با نام: کتاب پنگوئن ها (2001) که نوعی تحقیق علمی میباشد به چاپ رسانده است.

خنده یک فضای مثبت احساسی را به وجود می آورد و طرفین نیاز برقراری ارتباط نزدیک تری را نسبت به هم پیدا کرده و از وجود یکدیگر بیشترین لذت را می برند. یکی از نتایجی که دکتر پرووین به آن دست پیدا کرده حاکی از آن است که حتی گوینده ها خیلی بیشتر از شنونده ها از تاثیرات مثبت خندیدن بهرمند می شوند. خنده و شوخی اضطراب و عصبانیت را از بین می برد و راه رسیدن به صمیمت را هموار می سازد.

خنده از طریق قانون های سخت از پیش تعیین شده به وجود نمی آید بلکه در حین مکالمه و برقراری ارتباط است که افراد شروع به خندیدن می کنند. دکتر پرووین معتقد است که: "خنده ارتباطی به خوشمزگی ندارد بلکه در رابطه با ارتباط های اجتماعی است که معنا پیدا می کند."

در این قسمت برخی از یافته های متعجب کننده او را با هم مرور می کنیم

  • خندیدن امری است که به طور تصادفی رخ می دهد و شما را به نتایج بسیار زیادی می رساند اما یکی از بهترین ره آوردهای آن: در کنار هم جمع کردن مردم می باشد. در حقیقت فواید سلامتی خنده از حمایت های اجتماعی که برای فرد به وجود می آورد نشئت می گیرد.
  • خنده نقش مهمی در پیوستن دل ها به یکدیگر دارد. مردها عاشق خانم هایی هستند که در حضورشان از ته دل می خندند.
  • هر دو جنس (چه زن و چه مرد) خندیدن را دوست داشته و بسیار می خندند. اما خانم ها بیشتر از آقایون می خندند – تقریبا در حدود 126 درصد بیشتر از مردها – و آقایون نیز خیلی بیشتر خنده تحویل می گیرند.
  • خنده خانم ها یکی از مولفه های ضروری برای حفظ یک رابطه سالم می باشد
  • خنده در زوج ها با افزایش وزن کاهش پیدا می کند.
  • مثل خمیازه، خنده نیز واگیر دار است. کسی نمی تواند در مقابل آن از خود مقاوت نشان دهد.
  • یکی از راه های ایجاد خنده (و به طور حتم یکی از قدیمی ترین راه ها) غلغلک دادن است. غلغلک دادن یک امر کاملا اجتماعی است چرا که هیچ یک از ما نمی تواند شروع کند به غلغلک دادن خودش. ما کسی را غلغلک می دهیم تا او نیز در مقابل به این عمل ما واکنش نشان هد. برای اینکه دیگران شما را غلغلک ندهند و به عنوان یک فرد غلغلکی شناخته نشوید باید خودتان انها را غلغلک دهید.
  • نه تنها تمام مردم از غلغلک خوششان می آید (چه غلغلکی ها چه کسانی که آنها را غلغلک می دهند) بیشتر افراد معتقدند که این عمل نشانه ای از علاقه و محبت است.
  • احتمالا غلغلک باید ریشه تمام بازی ها باشد. این کار دارای تاثیرات دوجانبه و متقابل می باشد. به عبارت دیگر آهنگ یک ارتباط سالم می باشد. البته می تواند غریزه جنسی را در بزرگسالان تحریک کند.
  • احساس غلغلکی بودن در سنین میانسالی تا حد بسیار زیادی کاهش مییابد. انسان ها به تدریج شروع به از دست دادن "محرک های لامسه ای" می کنند. دکتر پرووین معتقد است که میل به غلغلک، لمس کردن و شروع بازی، به تدریج ازبین می رود. اما هیچ گاه نباید فراموش کرد که چنین رفتارهایی جزء نقاط حساس عواطف یک فرد به شمار می روند.
  • بنابراین دفعه اینده که با همسر خود به مشکل برخورد کرده و شروع به جر و بحث نمودید، در اتاق را به شدت به هم نکوبید و خارج نشوید. به جای آن شروع کنید به غلغلک دادن همسر خود. ( قسمت های غلغلکی بدن به ترتیب حساسیت: زیر بغل، شکم، روی دنده ها، پا، زانو، گلو، گردن و کف دست ها می باشد.)
  • ما می دانیم که این کار مشکلات شما را به طور کلی از بین نمی برد اما می تواند به منزله نقطه شروعی باشد تا شما دونفر در کنار یکدیگر بنشینید و با هم در رفع انها کوشش کنید.

نوشته شده توسط علیرضا | نظرات دیگران [ نظر] 
رموز ازدواج موفق
چهارشنبه 85 آبان 17 , ساعت 5:4 عصر  
آیـا تصمیم به ازدواج دارید؟ و یا آنکه در حـال حـاضـر متاهل مـی باشـیـد؟ شـمـا قادر به بـنیان نـهادن یک ازدواج موفق و پایدار خواهید بود. من بر اساس تجربیات پیشـیـن خـود می دانـم کـه پـایدار نگاه داشتن یک ازدواج موفق مستلزم تـلاش و کـوشـش مسـتمـر است. باید متوجه باشـیـد کـه مفهوم ازدواج چیزی فراتـر از یـک پـیـمان قـانـونی و مشروع میباشد که به واسطه آن به زن و مرد اجازه میدهد بعنوان زن وشوهر در کنار یکدیگر زندگی کنند.

اهمیت مشاوره پیش از ازدواج

مـشاوره پیش از ازدواج را شدیدا به شما توصیه میکـنـم. شــانس ایجاد یک ازدواج موفق هنگامی که زن وشوهر قادر باشند با یکدیگر در رابطه با مـسائـل ذیـل گـفـتـگو کـرده و بـه یـک تـفـاهـم رضایت بخش و دو سویه در عرصه زندگی مشترک دست یابند، افزایش می یابد:

1- عقاید و رسوم مذهبی و معنوی.

2- روابط جنسی ( نگرشها و علایق جنسی )

3- مادیات ( اهمیت آن، نحوه خرید و تدابیر سرمایه گزاری)

4- بهداشت فردی و انتظارات و نگرشها نسبت به تناسب اندام.

5- مدیریت خانواده ( وظایف ومسئولیت ها )

6- پرورش و تربیت فرزندان و تعداد آنها.

7- ورزش ها، سرگرمی ها، فعالیت های تفریحی و نحوه گذراندن تعطیلات.

8- دید و بازدید از خوشاوندان خود و همسرتان.

9- تعهدات اجتماعی.

10- اهداف و آرزوهای فردی.

اینکه از پیشینه خانواده هـمسـرتـان آگـاهـی یـابـیـد بـسیـار ضـروری مـی بـاشـد. چـون شـخـصـیـت کنونی شما تا حد زیادی برگرفته شده و حاصل همان تجاربی است کـه در شرایط و محیط یک خانواده خاص کسب کرده اید. خـانـواده پـیـونـد دهنده فرد بـا گـذشته مـی باشد. مـا شـدیـدا مـتـاثر نگرشها، رفتار و کنشهای خانواده ای هسـتـیـم کـه در آن پرورش یافته ایم. بله درست است شما تنها با یک فرد نیست که وصلت میـکنید بلکه با طرز تربیت خانوادگی وی نیز تا آخر عمرتان سر و کار خواهید داشت.

مفهوم تعهد در ازدواج

ازدواج خوب و مـوفـقـیـت آمـیـز وجـود دارد امـا ازدواج بـی عیب و نقص و تمام عیار میسر نمیباشد. هر ازدواج موفق و پایدار شامل متعهد گشتن بی قید و شـرط نـسـبـت بـه یک فرد نا کامل است. این انتظار که همسرتان کامـل و فـاقـد هـر گـونه عیبی باشد واهی و نا معقولانه می باشد. امروزه که جدایی ها و طلاق های شـتابـزده در کوچکترین نشانه اختلاف و مشکلات زندگی اتفاق می افتند مهم است که از خودتان سوال کنید که تعهد شما نسبت به ازدواج چیست؟ تـعـهد بـه ازدواج بـه مـفهـوم آن اسـت که زن و شوهر به یکدیگر چنین گفته باشند: " مـا نسبت به زنـدگی مـشـتـرکـمان بـی اعتنا و بی اهمیت نیستیم. ما ازدواجمان را بر پایه عشق، احترام، شرافت و عـلاقـه دو سـویه و خالصانه با یکدیگر آغاز کرده ایم. ما اعتقاد داشتیم و داریم که به یکدیگر وفادار بمانیم، صـادق بـوده و دروغ نـگویـیـم و بـه یکدیگر اعتماد داشته باشیم. چـه در حـضـور یـکدیـگر چـه در غیاب یکدیگر ". رعایت نکات زیر سبب تحکیم تعهد به زندگی مشترک میگردد:

سازگاری معنوی
سازگاری شخصیتی
خود شناسی آگاهانه
توانایی در ارتباط برقرار کردن با یکدیگر (بیاموزیم که چگونه بحـرفهای همسرمان گوش دهیم و پرسشهای وی را واضح، مشخص، بـدون پـیش داوری و بدون کینه ورزی و انتقام جویی پاسخ گوییم.)
علاقه دو سویه بیکدیگر


خصایص اثر بخش

1- افرادی که در ازدواجشـان یـک نـظام ارزشـی مـقـتـدر را بکار می بندند، بسیار زیاد در مـحقق گشتن یک ازدواج و ارتباط موفق و صحیح به آنها کمک خواهد کرد. نـظـام ارزشی که دربـرگیـرنـده صـفـات و خـصـوصـیات: صـداقت، راستی، همـبستگی، اعتماد، احترام، عشق، گذشت، تفاهم و وفاداری به یکدیگر مـی باشد. ازدواجی که در آن زن و شـوهـر دارای انـتـظارات متـضاد و خـواسـته هـای غیر قابل انعطاف می باشند، شـانـسـی برای موفقیت وجود نخواهد داشت.

2- مشـاجـرات و اخـتـلافـات را بـه شیوه سازنده و ثمر بخش حل و فصل کنید. که شامل تمرکز بـر دغدغه های هر دو فرد و یافتن گزینه ها و راههایی می باشـد کـه هـر دو طـرف منتفع گشته و به خواسته هایش دست یابد. تـقـریـبـا در هـر اخـتـلاف یـک نفر احساس می کند که مورد بی مهری، بی احترامی و بی توجهی قرار گرفته است. در ازدواج نباید ایـن چـنـین باشد که همواره یک فرد برنده و فرد دیگر بازنده گردد. چـون آن دیـگر مـذاکـره نبوده بلکه تحکم و سلطه گری می باشد.

3- دوام ارتـباط زناشویی هنگامی که زن و شـوهر زمـان و مـیـدان بـیـشتـری در اخـتـیـار یکدیگر قرار میدهند تا اندکی آزاد باشند، افزایش می یابد.

4- فراتر از هر چیز آنکه ایمان داشته باشید. ازدواج میتواند تجربه ای سودمند برای شما باشد. با کمی همت و تلاش ازدواج شما موفقیت آمیز خواهد بود.


نوشته شده توسط علیرضا | نظرات دیگران [ نظر] 
انگشت‌ها‌یت را نشکن!
چهارشنبه 85 آبان 17 , ساعت 5:2 عصر  
حالت ترکیدگی مشابه دیگری نیز وجود دارد که به دستکاری ستون مهره‌ها مربوط می‌شود و توسط بسیاری از پزشکان بیماری‌های استخوان صورت می‌گیرد.
باشگاه خبرنگاران جوان. یکی از صداهایی که همه آن را به خوبی می‌شناسند به هنگام شکستن بند انگشتان ایجاد می‌شود. سوال همه این است که آیا این کار آسیبی به انگشتان وارد می‌کند یا خیر؟
به گزارش یاهو هلث، براساس اظهارات یک پزشک هنوز اطمینان کافی در مورد علت این صدا وجود ندارد اما تصور رایج این است که صدای فوق در نتیجه خروج حباب‌های کوچک گاز بین مفاصل و انفجار آنها با تولید صدا در اثر فشاری که بر آنها وارد می‌کنیم ایجاد می‌شود.
برخی افراد به راحتی این کار را انجام می‌دهند و بعضی هم به آن عادت کرده‌اند. با وجود آن که این حرکت اطرافیان را ناراحت می‌کند و به ویژه موجب نگرانی والدین درباره سلامت انگشتان فرزندانشان می‌شود، اکثر جراحان ارتوپدی معتقدند این کار هیچ آسیبی در پی ندارد.
حتی گاهی اوقات می‌توان شکستن بند انگشتان را با یک سری حرکات کششی ساده همراه کرد. به هر حال به افراد توصیه نمی‌شود در طول روز دائم این کار را انجام دهند.
حالت ترکیدگی مشابه دیگری نیز وجود دارد که به دستکاری ستون مهره‌ها مربوط می‌شود و توسط بسیاری از پزشکان بیماری‌های استخوان صورت می‌گیرد.
این صدا نیز به خوبی شناخته نشده و گفته می‌شود به انفجار حباب‌های کوچک گاز تحت تاثیر فشار مربوط است. به نظر می‌رسد این حالت موجب احساس نرمی و شل شدن عضلانی شود
نوشته شده توسط علیرضا | نظرات دیگران [ نظر] 
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
درباره وبلاگ

جوان امروز

علیرضا
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 38 بازدید
بازدید دیروز: 37 بازدید
بازدید کل: 234512 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
وضعیت من در یاهو
فهرست موضوعی یادداشت ها
2010 . اسلام . پسر . جام جهانی . چگونه پیاده‌روی کنیم؟ . حیوانات هم حسودی می‌کنند . دختر . روابط . ضریب هوشی چیست؟ .
نوشته های پیشین

پاییز 1385
زمستان 1385
پاییز 1386
تابستان 1386
بهار 1386
زمستان 1386
بهار 1387
تابستان 1387
پاییز 1387
زمستان 1387
بهار 1388
تابستان 1388
لوگوی وبلاگ من

جوان امروز
لینک دوستان من

مدیر پارسی بلاگ
آبدارچی پارسی بلاگ
انجمن علمی رشته برق و الکترونیک
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
اس ام اس عاشقانه
جوان ایرانی
اس ام اس سرکاری اس ام اس خنده دار و اس ام اس طنز
قاسم آقابابایی
دختری عاشق
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

اسلام و روابط دختر و پسر
کنترل تلویزیون با حرکات دست / فیلم
تولید برق از سیبزمینی
ضریب هوشی چیست؟
چگونه پیادهروی کنیم؟
آشنایی با 32 تیم جام جهانی 2010
[عناوین آرشیوشده]