| ||
چهارده قرن پیش عاقبت پیامبر اعظم ص از دردی که مدتها بود در اندرون خود از آن می سوختند، پرده برداشته و به پیشگاه پروردگار خویش عرضه داشتند که: الهی! پروردگارا! این قوم که ادعای پیروی از راه مارا دارند این قرآن عزیز را از سر زبانها وقلبها و از عرصه عملی زندگیشان به کناری نهاده اند. ولی سخن اصلی اینجاست که آیا این فقط پیروان آنروز حضرت بودند که مختص و مصداق این عرض شکایت بودند؟ بوی غربت قرآن امروز هم از جای جای حیات پیروان ایشان به مشام می رسد واینان نیز غافلانه به مهجور ساختن قرآن از زندگی خود دست زده اند و واقعیتی دیگر اینکه شاید شناختی که مستشرقین و دیگر غیر مسلمانان - حال به منظور وبهانه اسلام شناسی یا دیگر اغراض - به معارف قرآن دارند ده یک شناخت خود مسلمانان از این ارمغان ناب نبوی نیست. مستر همفر، یکی از جاسوسان انگلیسی در کشورهای اسلامی که خاطراتش باعنوان دستهای ناپیدا ترجمه شده است در ضمن سخنان خود میگوید: پس از دو سال زحمت کشیدن وصرف وقت ، در ترکیه ی آن روز، بامعارف قرآن آشنا شدم. به طوری که در احتجاجات خود با عالمان مسلمان به آیات قرآن از حفظ استناد می کرد. چه بسیارند مسلمانانی که عمری را به پایان رسانده اند ولی باتمام تاسف ها به گوشه ای از معارف ظاهری قرآن هم آشنا نشده ودست نیافته اند. گویا سینه پیامبرص دیگر بار به همین درد مشتعل گشته و مسلمانان امروز مصداق این سخن امیر المومنین ع شده اند که فرمودند: روزگاری بر این مردم خواهد آمد که از قرآن جز رسم و نشانی باقی نخواهد ماند. اساسا مهجور ساختن قرآن و عدم توجه به آن می تواند در چهار وجه ظهور یابد:اول مرتبه ی آن اینکه از سر زبانها افتاده ومردم مسلمان آنرا حتی قرائت هم نکنند. دوم مرتبه آن اینکه به قرائت آن اهتمام داشته باشد ولی در ضمن آن به تفکر و تدبر در آیات نپردازد و مرتبه سوم هم اینکه مانند برخی محققان و پژوهشگران به بررسی و قرائت وشناخت زوایای آن پرداخته شود ولی قلبا به معارف آن - که با ذهن خود با آنها آشنا شده است - ایمان و گرایش نداشته واز روی دل رغبتی در پذیرفتن نداشته باشند. مرتبه چهارم اینکه شاید کسی به قرائت آیات آن بپردازد و قلبا نیز به گفتارها ومحتوای آن ایمان و گرایش پیدا بکند ولی در مرحله عمل از بکار بردن دستورات و رهنمودهای آن غفلت بورزد و حال آنکه ترک هر کدام از این سه مرتبه و مرحله در مفهوم مهجور ساختن قرآن بوده و از این نظر هیچ تفاوتی با هم نخواهند داشت ؛ خواندن بدون تدبر و تدبر و تلاوت بدون باور داشتن و باور داشتن بدون بکارگیری آن در زندگی روزمره هیچ کدام ارزش نخواهد داشت و حق جایگاه قرآن را ادا نخواهد نمود. این دستور خود خداونداست خطاب به پیامبرعظیم الشان ص که فرمودند: فاذا قراناه فاتبع قرآنه یعنی ای رسول ما! بر تو و پیروان توست تبعیت عملی از آموزه های این کتاب مقدس. پس عدم التزام عملی به فحوای آیات قرآن از مصادیق مهجور ساختن آن به شمار میرود ولی با تمام اینها باید درد را ریشه یابی کرد تا درمان آن میسر گردد. ریشه واساس مشکل در این است که مهمترین وشاید تنهاترین دلیل بر مهجور ساختن قرآن از عرصه فکر و اندیشه وعمل ،عدم شناخت و معرفت به جایگاه و فحوای آن باشد؛ چرا که محال است کسی با مزایای یک شی ئ آشنا باشد و در ضمن ، نیازمندی خود به آن مزایا را احساس بکند و با این وجود به آن وقعی ننهد. در مورد قرآن نیز همینگونه است. علت اساسی این نوع کم کاری عدم شناخت تنهاترین ارمغان مکتوب صددرصد متقن نبو ی است. بدون شک آنانکه به هر نحو از انحائ سه گانه مطرح شده ، رفتارشان به غربت قرآن انجامیده است در واقع با محتوای آن غریب بوده ومعرفت لازم را به ما فیهای قرآن نداشته اند. بنابراین برای درمان این درد لازم است که در رساله ای هر چند مختصر به معرفی قرآن مجید پرداخته شود تا شاید گامی باشد در رفع این کمبود ؛ معرفی ای که مستند باشد به تعریف های صاحب اصلی این گفتارها یعنی پروردگار متعال ونیز مستند باشد به روایات راسخان در علوم قرآن و مبینان حقیقی حقایق آن یعنی حضرات چهارده معصوم ع. اشارات قرآن به مباحث علمی اشاره به علت آفرینش شب و روز در آیه 12 سوره اسرائ، که علت آنرا ایجاد فرصتی برای کار و فعالیت و تعیین حساب سالها و روزها و تشکیل تقویم اوقات بیان می کند. اسرائ، 12اشاره به تاریخ منظومه ی شمسی در آیه 30 سوره «انبیائ» که اعلام میدارد این منظومه در اصل یک واحد بوده و تدریجا اجرام آن از همدیگر جدا شده اند. اشاره به ریشه و ماده اصیل آفرینش کل موجودات زنده در آیه 31 سوره انبیائکه سرمنشا آنرا آب اعلام می کند که تحقیقات علمی را می طلبد. اشاره به علت آفرینش بادها در آیه 22سوره حجر و آیه 33 سوره شوری که در تمام اینها جنبه های کاربردی بادها را در کمک به تلقیح ابرها و ایجاد باران و حرکت کشتیها اعلام می کند. اشاره به علت آفرینش دریاها در آیه 14 سوره نحل که دریاها را منبع تامین نیازمندیهای گوشتی و پوشاک و کمک به تجارت دریایی ودیگر کاربردها معرفی می کند. اشاره به علت آفرینش زمین در آیات 19 و 20 سوره نوح و آیه 15 سوره ملک که وسیع بودن زمین را ابزاری برای رفع حوائج گوناگون و گسترده و نرم و هموار بودن و پستی و بلندی آنرا سببی بر راحتی رفت وآمدها وجذب منافع غذایی آن معرفی می کند. اشاره به ریشه آفرینش انسان و جزئ جزئ مراحل آن در آیه 5سوره حج که ابتدای آنرا از خاک و سپس از نطفه و خون بسته وآنگاه از گوشت تمام یا نا تمام اعلام می کند. اشاره به کیفیت آفرینش آسمانها و زمین که صورت اولیه آفرینش آسمان را گازهای پراکنده اعلام می کند و به کروی بودن زمین اشاره کرده است. اشارات قرآن به مباحث فلسفی خداوند متعال در قران کریم از مبحث فلسفی علت العلل وغایت الغایات سخن رانده و هر دوی آنرا خود خدا معرفی می کندآن هم با استدلالات عقلی ای چون «او اول و آخر و ظاهر و باطن است.» یا گفته اوست که می فرماید:«خدا خالق همه چیز و او یکتای قهار است.» و در دیگر آیات قرآن از قانون علیت جانبداری کرده و برای هر پدیده مادی و غیر مادی بدون استثنا علت و سببی را مطرح می سازد مثلا_ علت فساد را موشکافانه مد نظر داشته و چنین بیان می کنند که «فساد در خشکی و دریا به وسیله آنچه دستان مردم کسب کردند آشکار شد.» ؛ یعنی این اعمال و کردار خود افراد است که سبب افشای فساد در بینشان گردیده است و نمونه های دیگر نیز همینطور که در مطالب فوق هم به چند مورد از آن اشاره شد و نیز این بحث فلسفی را مطرح می کند که علت و معلول هر دو محکوم اراده خدا یند و بیشتر مباحث فلسفی واستدلالات ذهنی و منطقی ودلایل محسوس و عینی را در باب خداشناسی مطرح می سازد آنجا که در آیه سوره انبیا برای اثبات وحدانیت خدا قوه تعقل مخاطب را به داوری می کشاند ومی فرماید: «اگر در آسمان و زمین خدایی غیر از الله بود در آسمان و زمین فساد می شد.» ؛ یعنی اگر این جهان را خدایانی نیز غیر الله بود یقینا خلل و فساد در امور تدبیر و نظام آن راه می یافت ؛ پس از نظم ثابت عالم بدانید که پادشاه ملک و خدای یکتاست. یا درآیه طور با تکیه بر همین ابزار عقل و منطق به اثبات وجود خدا می پردازد و می فرماید شما که منکر وجود خالق و صانع و خدایید کافیست در این سوال تفکر کنید و پاسخ گویید که آیا پس موجودات از عدم و نیستی صرف و خود به خود به وجود آمده اند یا اینکه خویشتن خود را خلق کرده اند؟ و برای خداشناسی راههایی منطقی رامطرح می سازد که عبارتند از «تفکر و اندیشه در حیات و طبیعت». اشارات قرآن به مباحث اقتصادی واجتماعی در قرآن کریم از روابط مالی افراد و از انواع دوگانه مالکیت یعنی مالکیت حقیقی و اعتباری سخن رفته است ، مثل آیه 128 سوره اعراف که می فرماید: «همانا زمین از آن خداست و به هر کدام از بندگانش که خدا بخواهد به ارث می رسد.» همچنین مساله تعدیل ثروتها را در قالب دستورات زکات و خمس و صدقه بیان می کند به مباحث اجتماعی مسوولیتهای متقابل افراد در قالب وحدت و تعاون اجتماعی و امر به معروف و نهی از منکر پرداخته و در باب برابری و برادری اجتماعی افراد می فرماید: «همانا مومنان برادرند.» همچنین مساله عدالت رفتاری را چنین مطرح می سازد که (نقل به معنا) هرکس به نسبت تعادل در گرو کرده ها ی خویش است نه کمتر ونه بیشتر از آن. |