فقط گفتم نگاهم کندستی بر پیشانی اش کشید ودستمالی بر گونه های من.حالا که دهان باز میکنمستاره ای سوسو میکشد کنار دستانمو انعکاس نگاهش می نشیندبر گلدان و پنجره ای که رو به روستو من قطره قطره آب میشومفرو خفته در خاکی سرد.