میروی سفر برو ولی
مثل آن پرنده باش
آن پرنده ای که رو به نور کرد
***
میروی ولی به ما بگو
راه این سفر چه جوری است
از دم حیاط خانه ات
تا حیاط خلوت خدا
چند سال نوری است
***
راستی چرا مسیر این سفر
روی نقشه نیست
شاید اسم این سفر
زندگیست
***
در دستهای خالی ما
یک سبد جواب کال
تو رسیده ای
باز هم به شهری از علامت سئوال
***
جز دلت که لازم است
هیچ با خودت نمی بری ولی
از سفر که آمدی
راه با خودت بیاور
راه های دور وسخت
خسته ایم از این همه
جاده های امن و راه های تخت
***
میروی سفر برو ولی
مثل آن پرنده باش
آن پرنده که عاقبت
قله سپید صبح را فتح کرد