آشنایی با این چهار ویژگی از یک سو ما را با جایگاه امامت آشنا و از سوی دیگر با نوع رابطهای که امام با عصر و زمانه خویش برقرار میسازد متفطن میکند.این اوصاف عبارتند از:
الف) نصب، تنها امامانی دارای مشروعیت و صلاحیت لازم برای تصدی امامت هستند که از جانب خدای تعالی منصوب شده باشند. چه که امت اسلامی پس از پیامبر به حال خویش واگذاشته نشدهاند و خداوند بر آنان امامی را نصب نموده که تنها تمایزش با پیامبر در تلقی و ابلاغ وحی است. منصوب بودن دقیقاً بنای دیگر اوصاف است.
ب) نص، نصب الهی با نص نبوی پیوند مییابد و نبی موظف میگردد تا امام منصوب را منصوص نماید که اگر چنین نکند، به رسالت خویش به نحو کامل عمل ننموده است. پیامبر نیز به وظیفه خویش عمل نموده و در حوادث گوناگونی چون یومالدار، یومالانذار و یومالغدیر به وظیفه خویش عمل نموده و امام پس از خویش را کاملاً به اسم و به وصف برای امت مشخص نموده است.مفهوم نص در این اندیشه مبتنی بر یک اصل قرآنی است.
اصلی که بیان میکند: این خدا و تنها خداست که مصلحت علیای بنیآدم را میداند و میداند که چگونه رهبرانی میتوانند در اینباره به یاری انسان بشتابند و او را به سرمنزل مقصود برسانند. امری که خداوند از آن با عنوان غیب یاد کرده است.
ج) علم غیبی و علم لدّنی، بنابر ویژگی دوم امامان باید حاملان علوم غیبی باشند، علومی که ذات باری جز به اراده خویش دیگران را بر آن احاطه نمیدهد و چون احاطه یافتند از کار امت گرهگشایی میکنند .
د) عصمت، و چون امامان منصوب به نصب الهی و منصوص به نص نبوی و عالم به غیوب دنیوی و اخروی گردیدند، لطف ربانی شامل میگردد، به عصمت نیز مزّین میگردند، یعنی با اختیار از معاصی کبیره و صغیره و حتی ترک اولی دست میکشند.
چون حکم لازمالاتباعی که به تبعیت مطلق از آنان رفته است مستلزم مصونیتی در آنان است که خلق در تبعیت بیقید و شرط از آنان به کجراهه نروند. این اوصاف اربعه گر چه از ابتدا در موضوع له شیعه مأخوذ بوده است، لیکن به فراخور زمانه و بسط و قبض ید ائمه (ع) پا به عرصه طرح میگذاردهاند.
امام باقر (ع) را میتوان به واسطه خلأ قدرتی که از سقوط امویان و صعود عباسیان پدید آمده بود مهمترین مبین این سنت و میراث دانست، میراثی که بعداً امام صادق و امام کاظم نه تنها در بسط علمی آن کوشیدند که شاگردانی متربی به تربیت شیعی پدید آوردند.