به گزارش مهر، دانشمندان بزرگی که نام آنها در تاریخ بشر به عنوان بزرگترینها به ثبت رسیده است در زمان حیات خود نسبت به دیگر افراد به گونه ای غیرعادی به شمار می آمده اند. این افراد با هوش بسیار بالای خود نه تنها طرحی جدید و گاه غیرعادی را به زندگی بشر افزودند، بلکه دیدگاه انسان نسبت به جهان را به طور کل تغییر دادند.
نشریه علمی لایوساینس به منظور معرفی این افراد که در دوره خود از برترینها به شمار می رفته اند، طی گزارشی جالب لیست 10 نفر از این دانشمندان که به دلیل بالا بودن بیش از حد سطح هوشی از نظر بسیاری از افراد زمان خود دیوانه به شمار می رفته اند را با عنوان "لیست 10 تن از دیوانه ترین دانشمندان جهان" منتشر کرده است.
یوهان کونراد دیپل: وی در کشور آلمان و در قلعه ای به نام فرانکشتاین متولد شده و رشد کرد. در قرن 17 میلادی وی به عنوان یک شیمی دان موفق به ابداع رنگدانه آبی پروس یکی از اولین رنگهای شیمیایی ترکیبی در جهان شد. اما اصلی ترین و بی پایان ترین تلاش وی که شهرت زیادی را نیز برایش به ارمغان آورد تلاش برای کشف اکسیر حیات یا نامیرایی است. شایعاتی که درباره آزمایشهای وی بر روی اجساد انسانها وجود داشته است الهام بخش شکل گیری شخصیت افسانه ای داستان فرانکشتاین بوده است.
وارنر ون براون: وی در سن 12 سالگی قطار اسباب بازیش را از ترقه پر کرده و در میان خیابانی شلوغ در آلمان منفجر کرد. این عمل نشانه از پدیده ای بود که در آینده در حال وقوع بود. وی در نهایت به عنوان مغز برنامه های موشکی V-2 هیتلر به عنوان اسیر جنگی به زندان افتاد و سپس راه خود را به سوی فضا و اکتشافات فضایی باز کرد. وی در حالیکه در برنامه های فضایی آمریکا دست داشت به عنوان استاد فلسفه و غواصی نیز مشغول به کار بود.
رابرت آپنهایمر: رئیس پروژه منهتن که به منظور تولید اولین بمب اتمی جهان راه اندازی شده بود، هرگز در ابراز احساس خود در رابطه با جامعه گرایی و حس کشمکش و ناسازگاری درباره بمباران اتمی ابایی نداشت. به طوریکه تمامی نیروی سیاسی و دانشگاهی خود را بر روی این موضوعات متمرکز کرد. وی با وجود این مجادله ها و درگیریها به عنوان مردی شناخته می شود که زبانهای آلمانی و هندی را تنها به این منظور آموخت تا در هنگام آزمایش اولین بمب اتم خود قسمتهایی از کتاب مقدس هندوها را به عنوان خطابه بیان کند.
فریمن دیسون: وی در زمینه های علم فیزیک و نویسندگی داستانهای علمی تخیلی بسیار چیره دست بوده است. دیسون در سال 1960 نظریه ای را مبنی بر نیاز انسان در تولید لایه ای محافظتی برای محاصره منظومه خورشیدی و حداکثر استفاده از نور خورشید ارائه کرد. این لایه اکنون با عنوان لایه دیسون شناسایی می شود. دیسون عمیقا به حیات ماورایی اعتقاد داشته و بر این باور بود انسان طی چند دهه آینده قادر به برقراری ارتباط با موجودات ماورائی خواهد بود.
ریچارد فین مان: وی نیز یکی از نابغه هایی بود که در پروژه منهتن حضور موثری داشته و در تیم نخبه هایی بود که بمب اتم را تولید کردند. فین مان یکی از مهمترین دانشمندان قرن بیستم میلادی به شمار می رود. وی در کنار مشغله خود به عنوان یک فیزیکدان به موسیقی و طبیعت علاقه بسیاری داشت و موفق به رمزگشایی خط هیروگلیف مایانها شده بود.
جک پارسونز: وی در عین حال که از پایه گذاران لابراتوار رانشی جت به شمار می رود به صورت مداوم به تمرین جادو و جادوگری می پرداخته است. این دانشمند مرموز و فعال در زمینه علوم فضایی از تحصیلات رسمی برخوردار نبود و در عین حال ریاست تولید راکتی سوختی برای هدایت ایالات متحده به فضا را در دست داشت. وی طی حادثه ای ناگوار در حال انجام آزمایشهایی در محل سکونت خود در اثر انفجاری بزرگ از دنیا رفت.
جیمز لاولاک: این دانشمند زیست محیطی مدرن و مخترع فرضیه بزرگ جهان ابر ارگانیسم، در ارائه پیش بینی های وحشتناک درباره تغییرات جوی شهرت زیادی داشته است که اکنون می توان به خوبی دید بسیاری از پیش بینی های وی به حقیقت پیوسته اند. بر اساس پیش بینی وی مرگ تدریجی در حدود 80 درصد از جمعیت بشر تا سال 2100 امری اجتناب ناپذیر خواهد بود.
نیکولا تسلا: تسلا فردی است که در هنگام روشن کردن یک سوئیچ بزرگ الکتریکی باید تصویر وی را در ذهن داشت. وی به عنوان مخترع رادیوی بی سیم و ژنراتورهای AC که کلید آغاز عصر الکتریک به شمار می رود، شناخته می شود. وی همچنین به عنوان نابغه دیوانه نیز شناخته می شد زیرا بسیار کم خوابیده و از بدن خود به عنوان ابزاری رسانا برای نمایش دستاوردهایش در جمع استفاده می کرد.
لئوناردو داوینچی: این دانشمند و نقاش محبوب ایتالیایی به گونه ای از میان تمامی شاهکارهای دوران رنسانس این فرصت را پیدا می کرد تا به جهان نامتعارف نیز سرکی بکشد. در کتاب طراحیهای این دانشمند ایتالیایی که اکثرا به صورت قرینه نگاشته شده، سرزمین عجایبی از ماشینها و طراحی های شگفت انگیز نهفته است که بسیاری از آنها نهفته باقی مانده و برخی از آنها از جمله طرح هلی کوپتر اولیه وی قرنها بعد به واقعیت تبدیل شد.
آلبرت اینشتین: وی به طور قطع با ارائه نظریات فیزیکی متعددی که جهان را متحول ساخته از نابغه ترینهای این لیست 10 نفره به شمار می رود. وی علم فیزیک را با ارائه نظریه نسبیت احیا کرده و در زمینه های گرانش و کوانتم به موفقیتهای زیادی دست یافت. وی همچنین به مسابقه دادن با قایق بادی اش در روزهای بدون باد تنها به منظور قدرت نمایی بسیار علاقه مند بود.
به گزارش مهر، این حیوانات خانگی با نزدیک شدن فردی به صاحبشان بلافاصله شروع به زوزه کشیدن می کنند که تولید این صدای خاص تنها به دلیل برانگیخته شدن حس حسادت این حیوانات شکل می گیرد.
محققان بر این باورند که سگها نسبت به گربه ها کمتر حسادت می کنند اما در بیشتر مواقع دچار افسردگی می شوند که این حالت افسردگی را با خوابیدنهای متوالی بروز می دهند.
در نتایج این تحقیقات این نکته مهم ذکر شده که سگها و گربه ها مانند یک کودک دو ساله متوجه محیط اطرافشان هستند و می توانند حسادت کنند.
به مناسبت سالمرگ هرمان هسه: فلسفه و انسانشناسی یک ادیب
داستان «سیذارتا»ی هرمان هسه میتوان گفت: کلیت داستان از آنجا که نتیجهگیریهای کلی دارد و پیامرسان است با مقوله اندیشه سازگاری بیشتری دارد تا ادبیات و به معنای اخص دنیای بیادعای قصهگویی.
این توصیف درباره رمان «گرگ بیابان» هم صدق میکند، بخصوص به خاطر وجود فصلی از رمان که رساله گرگ بیابان نام دارد و به نوعی چکیده عمده مباحث فلسفی مطرح در کتاب است. ما به سبب مناسبت بیشتر با صفحه اندیشه، محور بحث در این نوشته را همین رساله اصلی قرار دادهایم.
جملات مقدماتی رساله در چند سطر ساده بروشنی مساله اصلی مورد بحث را مطرح میکند: «یکی بود، یکی نبود، مردی بود به نام هاری ملقب به گرگ بیابان، روی دو پا راه میرفت، لباس میپوشید و انسان بود، اما با این اوصاف در واقع یک گرگ بیابان بود. از چیزهایی که مردمان فهمیده میتوانند بیاموزند چیزها آموخته بود و آدمی به نسبت باهوش بود. آنچه را فقط او یاد نگرفته بود این بود که رضایت خاطر را در وجود خویش و زندگی خویش جستجو کند. علتش ظاهراً این بود که او همیشه از ته قلب میدانست (یا فکر میکرد که میدانست) که او در واقع آدم نیست، بلکه گرگ بیابان است.»
همه چیز در اینجا حکایت کشمکش وجودی انسان برای انتخاب است. همان وجه تمایز او از حیوان یعنی اختیار یا به عبارت دیگر آینده مداری و زمانمندی که خود مبتنی بر موهبت ذاتی عقل است. حیوان آینده ندارد یا به عبارت دیگر آینده او آینده از پیش معلوم یا آینده در گذشته است. پس زمان ندارد. انسان تنها موجودی است که وقتی پا به عرصه وجود میگذارد هیچ تعریفی نمیتوان از او ارائه کرد، چون ماهیت مشخصی ندارد. انسان از پیش «شده» نیست بلکه در فرآیند حیات است که «میشود.»
برای شناخت انسان باید وجودی بیندیشیم نه ماهیتی. این مهمترین رهیافت فیلسوفان اگزیستانسیالیست است که با وجود تفاوتهای بسیار، دست کم در این زمینه شباهت زیادی به انسانشناسی در دیدگاه اسلام دارد؛ چنانچه شهید مطهری در کتاب «انسان کامل» در بخشی که به طور خاص به نقد و بررسی نظریه مکتب اگزیستانسیالیسم اختصاص دارد با بیان اینکه اصطلاح اصالت وجود و اصالت ماهیت اصطلاحی قدیمی است و حدود 350 سال (یعنی از زمان صدرالمتألهین) قدمت دارد و نه فقط در مورد انسان که در مورد همه اشیاء به کار میرفته، تصریح میکند که: «آنها [یعنی اگزیستانسیالیستها] با تعبیر دیگر و از راه دیگر این مطلب را ثابت کردهاند و حرف درست و حقیقتی است که انسان از خود یک سرشت ثابت ندارد و این خود انسان است که به خودش سرشت و طبیعت میدهد.» (2)
داستان زندگی هاری هالر به علاوه حکایت سرگردانی بشر در 2 نقطه متضاد و مانعه الجمع افراط و تفریط است. به بیان دیگر رمان گرگ بیابان بیش از همه بر لزوم شناخت نقطه سومی میان این دو نقطه یعنی «اعتدال» تکیه دارد: «که در میان این افراط و تفریطها در منطقهای معتدل در منطقهای بدون توفان و تندباد شدید خانه کند... اگرچه به قیمت سختی کشیدن و ناراحتی خیال تمام شود که دستاورد یک زندگی افراط و تفریطی است.» البتهاین اعتدال غیر از عافیتطلبی و زندگی خنثای بورژوازی است اگرچه رساله گرگ بیابان ابتدا کشمکش درونی هاریهالر را به نوعی تقلای او برای بازگشت به میراث بورژوازیش عنوان میکند: «آنچه را ما بورژوازی مینامیم وقتی به عنوان یک عنصر در نظر گرفته میشود، عنصری که همیشه در زندگی آدم پیدا میشود، چیزی نیست مگر به دنبال موازنه بودن»؛ اما میبینیم که در ادامه با تکیه بر قدرت فردیت او که با تمایلات میراثی قابل جمع نیست میگوید: «حالا اگر لمحهای درنگ کرده و روح گرگ بیابان را بیازماییم میبینیم به مناسبت فردیتگرایی پیشرفتهترش در میان بورژواها شخیصتر و برجستهتر است، زیرا هر آدم فردیتگرا علیه خویش به پا میخیزد و کمر به نابودی خود میبندد.
گرگ بیابان در وجود خویش از 2 کشش برخوردار بود، یکی میل به تقدس و دیگری میل به هرزگی و فساد و با وجود این به علت نوعی ضعف یا بیحالی نمیتوانست در قلمرو فضای بی مانع و رادع و آزاد خود را رها کند.» این ضعف یا پاشنه آشیل شخصیت هاری هالر همان پابستگی زنجیروار او به بورژوازی است: «او بسته زنجیر دنیای بورژوازی اجدادی خویش است. اسارت او در همین است.»
در واقع او یک بورژوای ناراضی است و این نارضایتی کلید دریافت و شناخت شخصیت اوست، اما این کلید تنها قفل شخصیت او را برای ما یا خودش میگشاید و در بازگشایی قفل پارادوکسهای لاینحل زندگی او کاری از پیش نمیبرد.
خیلیها نام این پارادوکس لاینحل را ابسوردیسم (پوچ انگاری/ محال اندیشی) میگذارند اما نویسنده رساله گرگ بیابان نام بامسماتری برای آن به کار میبرد: شوخ طبعی! او با بیان اینکه وضع هاری هالر وضع بسیاری از روشنفکران و هنرمندان دیگر هم هست که زندگیشان آنقدر مصیبت بار، که زبانشان از وصف آن عاجز مانده، ایشان را دو دسته میکند؛ نخست عده معدودی که از این وضع خلاصی مییابند و دیگر آنهایی که به هر حال در این وضع باقی میمانند. این عده دوم «پیش روی خویش دنیای سومی گشوده میبینند، دنیایی خیالی اما نیرومند، دنیایی که نامش شوخ طبعی است.» در توضیح این نامگذاری عجیب میخوانیم: «تنها شوخ طبعی، این اختراع باشکوه که به احتمال ذاتیترین و درخشانترین موفقیت روح انسانی است... این غیرممکن را ممکن میکند و تمام جنبههای حیات بشری را در زیر تشعشع این منشور گرد میآورد. زندگی کردن در دنیایی که انگار دنیایی نیست، احترام گذاشتن به قانون و در عین حال بیاعتنا بودن به آن، دارایی و تملک داشتن و در عین حال اندیشیدن که تملکی در بین نیست، پرهیز کردن و پنداشتن که پرهیزی وجود ندارد، همه و همه خواستههای متداول و فرموله شده عقل و درایت عالی دنیای خاکی است که فقط در قالب شوخ طبعی جامه تحقق میپوشد و بس.»
شاید بسادگی نتوان مقصود نویسنده رساله را از شوخ طبعی دریافت چراکه اصلاً پیچیدگی زندگی گرگ بیابان در همین پیچیدگی معنای این واژه ریشه دارد. او اگر میدانست نویسنده این رساله واقعاً چه گفته که نیازی نداشت آن فرآیند تجربی سخت و طولانی را طی کند تا در نهایت برسد به سخن صاحب رساله. این شوخ طبعی چاره و راه نجات از وضعیتی است که انسان فروبسته از دریافت حقیقت، برهنه و عریان، با صداقتی خالص، بی هیچ نقاب دروغین روی در روی خویش میایستد و خود را با محکمه قدرتمند وجدان به قضاوت میگذارد: «آن وقت گرگ و انسان مجبور خواهند شد همدیگر را بدون نقاب احساسات دروغین به رسمیت بشناسند و روی در روی در چشم هم خیره شوند، بعد یا اینکه متلاشی شده و برای همیشه ازهم جدا میشوند و دیگر گرگ بیابانی وجود نخواهد داشت، یا اینکه در پناه روشنی صبح صادق شوخ طبعی با هم کنار میآیند.»
اما آیا این، همه حرف نویسنده رساله است؟ نه. او در اینجا تنها یکی از راه حلهای پیشرو برای هاری را بیان میکند. خود او به دنبال این جملات تصریح میکند همانطور که امکان دارد روزی هاری به این شق آخری کشیده شود، این امکان هم هست که روزی شیوه خداشناسی را یاد بگیرد، یا با فناناپذیران مواجه گردد یا چهبسا در یکی از تماشاخانههای جادو همان چیزی را که او برای نجات بخشیدن روح فراموش شدهاش احتیاج دارد بیابد. حرف اصلی رساله گرگ بیابان از آنجا آغاز میشود که نفس دوگانه انگاری وجود و تقسیم آن به «انسان» و «گرگ» به چالش کشیده میشود: «تشریح ترکیبی این چنین پیچیده و درهم مثلهاری با تقسیم کردن ساده آن به گرگ و آدمیزاد یک کار بیهوده و بچگانه است.هاری از صدها یا هزارها وجود تشکیل یافته است نه از دو وجود. زندگی او، چون زندگی آحاد مردم تنها بین دو قطب، دو قطب جسم و روح، دو قطب تقدس و گنهکاری در نوسان نیست، بلکه بین هزارها هزار قطب، بین قطبهای بیشمار در نوسان است.»
جالب این که این مقابله با دوگانه انگاری نیز یکی از مهمترین وجوه تمایز دین اسلام از ادیان مسیحیت و یهودیت (دست کم بر مبنای کتب مقدس امروزین) است. با صرف نظر از پیچیدگیهای موجود در تعالیم ادیان اگر بخواهیم دستکم براساس کلیات و با تکیه بر آنچه از یک دین بیشتر به چشم میآید و به نوعی «چهره» آن محسوب میشود، به قضاوت بنشینیم خواهیم گفت مسیحیت و یهودیت هر دو در ویژگی دوگانهانگاری خیر و شر و تعریف ظاهربینانه از این دو امر با هم مشترکند. چه بسا همین موجب شده یکی بر آموزه کلی رحمت و مهربانی متمرکز شود و دین را نیازی درونی و روحانی پندارد که ارتباط چندانی با زندگی مادی و جسمانی ندارد و دیگری برای فردیترین جوانب زندگی جسمانی تعلیمات خشک و بیانعطاف مذهبی قائل باشد و حتی با تکیه افراطی بر این بخش، وجهه رحمانیت خداوندی را مورد خدشه قرار بدهد. شاید سکولار بودن جوامع مسیحی دنیا و در طرف مقابل، حاکمیت شمشیر بر مردم به نام یهود و ارض موعود در فلسطین اشغالی نتایج منطقی همین فاصلهای باشد که امروزه این دو دین آسمانی، از دین اصلی حضرت ابراهیم (ع) و در واقع از شناخت واقعی انسان گرفتهاند: «آنچه معمولا از واژه انسان مستفاد میشود، چیزی جز یک موافقت بورژوازی نیست.
این پیمان توافق بعضی از شهوات تند و زننده را تحریم کرده و حق دخالت به آنها نداده است. در عوض دست به دامن اخلاقیات و کشتن خوی حیوانی شده و معنویتی اندک نه تنها مجاز بوده، بلکه ضروری اعلام شده است. آدم مورد نظر این توافق مثل همه آرمانهای بورژوازی یک مصالحه، یک آزمایش بسیار زیرکانه و همراه با ترس و لرز است، با این هدف که با هر دوز و کلکی شده به حقوق حقه این مادر بد اخم طبیعت و پدر مزاحم روحانیت خیانت کرده و برای خود در میان این دو، در منطقهای معتدل جایی پیدا کند.»
درباره این پاراگراف البته بحث زیادی لازم است؛ از جمله اینکه نویسنده در این جملات در صدد بیان افراط و تفریط انسانی در تعریف معنای انسان است و واژه تعادل بورژوازی هم شکلی دیگر از همین زیادهرویهاست نه اینکه وضع آرمانی باشد و مقصود از آن، اعتدال مطلوب. در واقع تعادل بورژوازی، پشت کردن به نیازهای جسمی و معنوی و اتخاذ رویکرد لجوجانه «نهاین و نه آن» است نه وصول به مرز عدل «هم این و هم آن» یا به تعبیر نیچه «آری گفتن مقدس».
در رساله گرگ بیابان میخوانیم «انسان یک خلقت کامل نیست، بلکه هنوز در مبارزه برای رسیدن به معناست.» این همان تقدم وجود بر ماهیت در شناخت انسان است که مورد تکیه و تاکید اگزیستانسیالیستهاست. زندگی بورژوازی که ما آن را معادل تمثیل «شتر آری گوی» در دگردیسی نیچه و به عبارت دیگر «زندگی سنتی» میدانیم در کنار دوگانه انگاری گرگ بیابان وار که معادل «شیر نه گوی» در دگردیسی نیچه یا همان «زندگی مدرن» است این هر دو بیگانه با زمان مندی و آینده مداری انسان هستند و مخالف با نگاه وجودی به او.
با این وصف شاید بتوان گفت کتاب گرگ بیابان هرمان هسه با توجه به اینکه هسه گویا در فلسفه بشدت تحت تاثیر نیچه و در روانشناسی تحت تاثیر یونگ بوده دعوتی است برای گذار از مطلق انگاریهای سنتی و مدرن و رسیدن به حقیقتی که اگر بخواهیم به زور ساختارگرایان نامی برایش قائل باشیم، آن نام پسامدرنیته است؛ البته پسامدرنیتهای که خود دوباره در خوی اطلاقگرایی مدرن فیلسوفان و نظریهپردازان استحاله نشده باشد و فقط «حد یقف»ی باشد برای اظهار نظر قطعی درباره انسان. یک لاادری پیش برنده که با وفاداری به نظریه رهیافتگان اگزیستانس، انسان را آفریدهای در مسیر شدن معنا میکند نه ماهیتی از پیش تعریف شده و معلوم.
آزاد جعفری
به گزارش بیبیسی، موسسه تحلیل بازار IDC اعلام کردهاست که فروش جهانی سرور در سه ماهه اول سال 2009، 9.9 میلیارد دلار بوده است.
این میزان کاهش از 12 سال پیش که IDC مطالعه برروی بازار IT را آغاز کرد، بیسابقه بودهاست.
HP، IBM، Dell، Sun، Fujitsu پنج تولید کننده اول سرور جهان هستند و تمام آنها کاهش دو رقمی در فروش خود را گزارش دادهاند.
در این میان شرکت دل (Dell) با 31.2 درصد کاهش فروش در صدر جدول شرکتهایی است که با مشکلات بازار سرور روبرو هستند.
پیشبینی میشود که وضع موجود ادامه پیدا کند و تنها در سال 2010 بهبود مختصری حاصل شود.
رئیس موسسه IDC میگوید که دلیل این امر کاهش تمایل کاربران نسبت به استفاده از فنآوریهای جدید IT و به روزرسانی سیستمهای فعلی است.
از طرفی با کاهش فروش سرور، شرکتهای تولید کننده سیستمهای عامل سرور نیز متحمل ضررهایی شدهاند.
Unix که یکی از بزرگترین تولید کنندگان سیستمهای عامل سرور است با 17.5 درصد کاهش درآمد در سه ماهه اول سال 2009 در مقایسه با دوره مشابه سال گذشته روبرو بودهاست.
درآمد سیستم عامل Z شرکت آیبیام ، Windows Server مایکروسافت و Linux به ترتیب 18.9، 28.9 و 24.8 درصد کاهش داشته است.
این ابزار با جمعآوری اطلاعات از دستگاههای اندازهگیری هوشمند و کنتر برق منزل میزان مصرف را اندازه گیری میکند. کاربران نیز با دانستن زمان استفاده هر کدام از لوازم برقی میتوانند دورنمایی کلی از مصرف برق خود داشته باشند. اطلاعات حاصل، در نمایه iGoogle کاربران قرار میگیرد.
تصمیم گوگل بخشی از حرکت این شرکت در تزریق میلیونها دلار در زمینه استفاده از انرژیهای نو و تجدید پذیر، ارتقاء شبکهها انتقال برق و شاخصهای تولید گازهای گلخانهای است.
گوگل تا به حال در چندین شرکت که در زمینه انرژیهای نو مانند خورشید، باد و گرمای هسته زمین فعالند، سرمایهگذاریهایی داشته است.
غول اینترنت آمریکا در زمینه ساخت چندین شبکه انتقال برق هوشمند نیز سرمایهگذاری کردهاست.
گوگل طی بیانیهای در وبلاگش مینویسد که ابزاری به نام Google PowerMeter به زودی میزان دقیق انرژی مصرفی لوازم منزل و گازهای حاصل از تولید این میزان برق را به صورت زنده بر روی کامپیوتر کاربران نشان میدهد.
گوگل در ادامه توضیح میدهد که بر اساس مطالعات، اطلاع از میزان دقیق مصرف به صورت زنده معمولاٌ باعث 5 تا 15 درصد صرفهجویی در مصرف میشود.
در وبلاگ گوگل آمدهاست: "کاهش 10 درصدی مصرف برق توسط نیمی از خانوادههای آمریکایی مثل جمع کردن 8 میلیون ماشین از خیابانهاست."
ابزار PowerMeter گوگل در حال حاضر توسط کارکنان این شرکت تست میشود و هنوز برای استفاده عمومی آماده نیست.
روز شنبه 26 بهمن ماه، برای مدت کوتاهی، تمام نتایج جستجو در گوگل با عنوان "خطرناک" علامتگذاری شدند.
پیغام دیگری کاربران را مجبور به انجام مجدد جستجوها میکرد.
گوگل در این مورد اعلام کرد که این خطا انسانی بوده و جستجوی بعضی از کاربران را برای 40 دقیقه تحت تا?ثیر قرار دادهاست.
جستجوی گوگل با وبسایت stopbadware.org برای شناسایی مطالب مخرب همکاری و کاربران را در برابر وبسایتهای مشکوک محافظت میکند.
لیست این وبسایتها توسط این شرکت به گوگل ارائه میشود و گوگل نیز از این لیست بهره میبرد.
مشکلی که روز شنبه رخ داد در بارگذاری این لیست بود. به این ترتیب گوگل تمام نتایج جستجو را به صورت خطرناک علامتگذاری کرد.
به گزارش ایسنا، این خبر که توسط یکی از مدیران مایکروسافت در وبلاگ این شرکت اعلام شد برای جبران تاخیر به وجود آمده در انتشار این برنامه به دلیل مشکلات وبسایت مایکروسافت بوده است.
قرار بود این نرمافزار از روز جمعه برای دانلود آماده باشد اما به دلیل تقاضای بالا، مایکروسافت ناچار شد عرضه این برنامه برای دانلود را متوقف کرده تا ظرفیت سرورهای خود را افزایش دهد.
غول نرمافزاری مایکروسافت مایل است نسخه آزمایشی بتای ویندوز 7 توسط میلیونها نفر مورد استفاده قرار بگیرد و قصد دارد نسخه نهایی این نرمافزار برای رایانهها را تا فصل تعطیلات سال جاری میلادی آماده کند.
ویندوز 7 که سیستم عامل جدید مایکروسافت است قرار است جانشین ویندوز ویستا شود که چندان مورد استقبال کاربران قرار نگرفته است.
به گزارش خبرگزاری فرانس پرس، کارشناسان در حالی از پخش سریع این کرم اینترنتی شگفت زدهاند که تاکنون 9 میلیون کامپیوتر را آلوده کرده و روزانه به یک میلیون کامپیوتر جدید نیز حمله میکند..[مفاهیم: ویروس و کرم چیست؟]
F-Secure شرکت حفاظت نرمافزار آمریکا، با اعلام این خبر افزود: "تاکنون این کرم هیچگونه خرابی به بار نیاورده است ولی ما نمیتوانیم منتظر ترکیدن کامپیوتر خود باشیم و سپس وارد عمل شویم".
نام این کرم اینترنتی Conficker یا Downadup ذکر شده است.
این کرم به صورت خودکار تکثیر میشود و کنترل شبکه کامپیوترهایی را که بروز رسانی نشدهاند و پچهای مربوط به سرویس RPC ویندوز را نصب نکردهاند به دست میگیرد.
این کرم میتواند از طریق اینترنت وارد کامپیوتر شده یا اینکه بر روی یک دیسک سرد USB پنهان شود و به کامپیوتر منتقل شود.[کرم Conficker همچنان شبکهها را آلوده میکند]
مایکروسافت اما اعلام کرده که این کرم را پیش از این شناسایی کرده و هیچ نگرانی از بابت آن ندارد. آنها ابزار رایگانی را بر روی سایت خود قرار داده که میتواند این کرم را شناسایی و حذف کند. همچنین کاربرانی که به طور منظم ویندوز و ویروسکش خود را بروز کردهاند، نگرانی از این بابت نخواهند داشت. [ویستا هم اسیر Conficker شد]
احتمال میرود که این کرم همانند همه botnet ها به سرقت رمزهای کاربران دست بزند به همین دلیل به کاربران پیشنهاد میشود رمز خود را با افزایش تعداد حروف، ترکیب حرف و عدد و حروف بزرگ و کوچک تهیه کنند تا پیدا کردن آن سختتر شود. برای اولین بار است که یک کرم اینترنتی از روش بروت فورس(رمزیابی بدون قاعده) استفاده میکند و مدلهای قبلی از روش دیکشنری(لغتنامه) برای یافتن رمزها استفاده میکردهاند.
شایعه برکناری داریوش مصطفوی البته موضوع تازهای نیست. چه به دنبال افشای متن قرارداد افشین قطبی با باشگاه پرسپولیس که خبرگزاری ایسنا با عنوان «قرارداد ترکمانچای» آن را منتشر کرد، داریوش مصطفوی هرگز نتوانست مقابل انتقادها دلایل منطقی ارائه کند.
ناگفتههای قطبی در یک فیلم سانسور شده
روز گذشته خبرگزاری مهر در گزارشی نوشت: «برخی از صحبتهای افشین قطبی در مورد دلایل استعفایش از سمت سرمربیگری تیم فوتبال پرسپولیس در فیلمی قراردارد که بنابر دلایلی سانسور شده و جز یک بخش گزینشی، هنوز در اختیار رسانهها قرار نگرفته است. چه بسا پخش کامل این فیلم بتواند به روشن شدن زوایای این رویداد
کمک کند.»
افشین قطبی در حالی از سمت سرمربیگری تیم پرسپولیس استعفا کرد که قبل از این اقدام در نامهای به اعضای هیاتمدیره باشگاه به مشکلات خود برای ادامه همکاری با این تیم اشاره کرده بود.
بخشی از این نامه که در نشست ویژه اعضای هیاتمدیره پرسپولیس مطرح و مورد بررسی قرار گرفته بود، در اختیار رسانههای گروهی قرار گرفت اما تا به حال متن کامل آن از سوی مدیرعامل و اعضای هیاتمدیره باشگاه منتشر نشده است. در این مورد گفته میشود، افشین قطبی 10 دلیل را به عنوان عوامل استعفای خود مطرح کرده و از مسئولان باشگاه پرسپولیس خواسته بود تا قبل از استعفا، نسبت به رفع این مشکلات اقدام کنند.
قطبی در شرایطی از سرمربیگری پرسپولیس استعفا کرد که براساس مفاد قراردادش باید مشکلات و موانع موجود را قبل از هرگونه اقدامی به صورت مکتوب در اختیار مدیرعامل قرار میداد.
قطبی قبل از ترک تهران در مصاحبهای تلویزیونی که بخشی از آن در برنامه نود پخش شد حرفهایی را مطرح کرد.
گفته میشود 15 دقیقه پایانی این مصاحبه تلویزیونی سانسور شده و در اختیار هیچ رسانهای قرار نگرفته است.
15 دقیقهای که برخی منابع میگویند سرمربی مستعفی پرسپولیس درباره مدیران سابق باشگاه و حتی حمید استیلی صحبتهایی را مطرح کرده که در صورت پخش آن دور جدیدی از جنجالها در پرسپولیس آغاز میشود.
عادل فردوسیپور در گفتوگویی کوتاه با همشهری تاکید میکند: «همه فیلمی که در اختیارمان قرار داده بودند را پخش کردیم و من درباره 15 دقیقه سانسور شده هیچ نظری ندارم. چون ما در برنامه 90 همه آن چیزی را که در اختیارمان بود را پخش کردیم.»
برخی منابع ادعا میکنند اصلیترین بخش گفتههای قطبی که به صراحت از دلایل استعفایش سخن گفته بود حذف و در اختیار هیچ رسانهای قرار نگرفته است.
احتمال برکناری مصطفوی
شایعه درست زمانی رنگ و بوی جدی به خود گرفت که محمد علیآبادی به عنوان رئیس مجمع باشگاه چندی پیش درخصوص شرایط بحرانی این تیم به کادر مدیریتی پرسپولیس هشدار داد که در صورت تداوم نتایج ضعیف شخصا برای حل مشکلات وارد عمل میشود. اگر چه اعضا در نخستین واکنشها ضمن انتشار صلحنامهای از برطرف شدن کدورتهای داخلی خبر دادند و از مدیرعاملی مصطفوی حمایت کردند اما گویا عملکرد مدیر عامل، اعضای هیاتمدیره را وادار به تجدیدنظر کرده است.آخرین خبرها حاکی از آن است که به زودی در باشگاه پرسپولیس تغییرات مدیریتی ایجاد خواهد شد.
اگرچه اعضا حداقل در گفتوگوهای رسانهای این موضوع را تکذیب میکنند اما نکته دیگری هم وجود دارد؛ آنها مصطفوی را تایید نمیکنند. مجید فرخزادی میگوید: «یک هفته است به باشگاه نرفتهام و از شایعات اخیر بیخبرم.»
وی که گفته میشود از اندک شانسی برای جایگزینی مصطفوی برخوردار است در واکنش به این موضوع میگوید: «دو سال است که این حرف مطرح میشود.»
خبرگزاری مهر از برکناری داریوش مصطفوی به عنوان محتملترین گزینه تغییرات در باشگاه نام میبرد مدیرعاملی که علاوه بر اظهارات متفاوت رسانهای، طی هفتههای گذشته و خصوصا پس از شکستها و ناکامیهای تیم فوتبال این باشگاه از سوی هواداران این تیم
به استقلالی بودن هم محکوم میشود اما در این بین تنها تردیدی که وجود دارد رسانهای شدن برکناری مصطفوی است؛ گویا همین امر زمان برکناری وی را به تعویق انداخته است.
جلسه هدایتی با رئیس سازمان ورزش
ظاهرا جلسه هدایتی و رئیس سازمان ورزش به موضوع خصوصیسازی باشگاه تا پایان فصل مربوط میشد اما برخی منابع معتقدند که موضوعات دیگری نیز در این جلسه مورد بحث قرار گرفته است؛ اینکه درصورت برکناری داریوش مصطفوی، رئیس هیاتمدیره باشگاه پرسپولیس اصلیترین آلترناتیو وی محسوب میشود.
تحلیل دیگری نیز وجود دارد؛ گویا مسئولان سازمان ورزش برای سپردن سمت مدیرعاملی باشگاه به حسین هدایتی همچنان با تردیدهایی روبهرو هستند. اما بازتاب جلسه روز گذشته رئیس هیاتمدیره پرسپولیس با محمد علیآبادی که از ساعت یک بعدازظهر شروع شد حداقل در محافل خبری این شایعه را بهوجود آورد که حسین هدایتی به زودی جای مصطفوی را خواهد گرفت.
رئیس هیاتمدیره باشگاه پرسپولیس در واکنش به این شایعه در گفتوگو با همشهری تاکید کرد: «برای این شایعه هیچ پاسخی ندارم و فعلا بهتر است سکوت کنم.»
حسین هدایتی در پاسخ به این سئوال که آیا قرارداد قطبی با اصرار مصطفوی و در فضای مخالفت هیاتمدیره به امضا رسید، تصریح کرد: «نباید همه تقصیرها را به گردن مصطفوی انداخت. قطبی با نظر همه ما سرمربی پرسپولیس شد.»
اما نکته مهمی وجود دارد. گویا اصلیترین اختلافی که میان هدایتی و مصطفوی وجود دارد موضوع بازگرداندن قطبی به پرسپولیس است.
برخی منابع میگویند در جلسه هدایتی با مسئولان سازمان ورزش موضوع بازگرداندن قطبی به پرسپولیس نیز مطرح شده است که هنوز اطلاعات کاملی در این خصوص وجود ندارد.
از سوی دیگر مدیربرنامههای افشین قطبی در گفتوگو با همشهری میگوید: «حرکت بعدی افشین معلوم نیست. همیشه تصمیماتی وجود دارد که دیگران به آن میگویند؛ شوک.»
اما به نظر میرسد حاجباقر با توجه به اقتضای حرفهایگری این حرفها را بهزبان می آورد. چه دوستان نزدیک قطبی میگویند: «او یکشنبهشب در رستوران قصرآریا در دبی با جواد کاظمیان ملاقات داشته و در گفتوگو با بازیکن سابق پرسپولیس تاکید کرده به تهران برنمیگردد.»
قرار است قطبی طی روزهای آینده در سفری تفریحی به استرالیا با پیموربیک ملاقات کند. قطبی در تازهترین واکنشهای خود در خصوص بازگشت به پرسپولیس گفته است: «یکبار و برای همیشه تصمیم خودم را گرفتهام، برنمیگردم.» اما در این بین افشین پیروانی که تیمش در جام حذفی نیز زمین بازی را با پیروزی ترک کرد، در واکنش به تغییرات احتمالی در باشگاه پرسپولیس میگوید: «توجهی به حاشیهها ندارم.
حاشیهها همیشه سراغ ما میآید. اما این به خودمان مربوط میشود که به آنها دامن بزنیم یا از آنها دوری کنیم.» آخرین تحلیلها درباره تغییرات احتمالی پرسپولیس گویا به سمت برکناری مدیرعامل باشگاه میرود.
اگرچه شاید قطبی هرگز به پرسپولیس برنگردد و پیروانی به کارش ادامه دهد، دلیل آن نیز روشن است؛ پیروانی تاکنون نتایج خوبی کسب کرده است.
حضور داریوش مصطفوی و بررسی آخرین وضعیت باشگاه پرسپولیس سوژه اصلی 90 در این هفته بود و پس از آن در دومین بخش موضوع درگیری خداداد عزیزی و خبرنگار شیرازی به تفصیل مورد بررسی قرار گرفت.
فردوسیپور در بخش ابتدایی با حضور مدیرعامل باشگاه پرسپولیس از اتفاقات اخیر این باشگاه و مصاحبههای مصطفوی در طول ماههای گذشته به خوبی استفاده کرد. نمایش مجری 90 نشان دهنده تناقض آشکار مدیرعامل در طول ماههای گذشته بود و البته داریوش مصطفوی برای این تناقضها هیچ پاسخ روشنی پیدا نکرد. مدیرعامل باشگاه پرسپولیس قادر
به تکذیب گفتههای خودش نبود و تنها سعی میکرد با عبور از این موضوع فضا را دگرگون کند .
فردوسیپور در تقابل با مصطفوی جزئیات قرارداد قطبی را به بحث گذاشت، مسئله هزینههای زیاد این باشگاه در فصل جاری را مطرح کرد و عملکرد مدیران باشگاه پرسپولیس را به نقد کشید.
مصطفوی در پاسخ اما نتوانست اشتباهات خودش را توجیه کند. او در این برنامه تاکید کرد که باشگاههای پرسپولیس و استقلال به دلیل محبوبیت روزافزون شرایط متفاوتی دارند و باید برای این دو مجموعه هزینه کرد.
در حالی که هزینههای جاری باشگاه پرسپولیس در طول فصل جاری بیشتر از سال های قبل برآورد میشود مصطفوی تاکید داشت دو باشگاه پرسپولیس و استقلال مظلوم واقع شدهاند و باید از آنها حمایت کرد.
مدیرعامل باشگاه پرسپولیس در خصوص احتمال برکناری خودش هم پاسخ روشن و واضحی نداشت. او البته این اخبار را شیطنت رسانهها میداند و معتقد است هیچ مشکلی میان مسئولان باشگاه پرسپولیس و سازمان ورزش خصوصا در روابط مستقیم او با رئیس سازمان تربیتبدنی به وجود نیامده است.
بخش دوم برنامه 90 به موضوع درگیری خداداد عزیزی و یک خبرنگار شیرازی اختصاص یافت. ابتدا گزارشی از حاشیههای پایان بازی پخش شد. اظهارات جعفری و خبرنگار مضروب در کنار فیلمهایی که نشان دهنده شدت این برخورد بود. در مقابل صلاحی و عزیزی تاکید داشتند که شخص خداداد وارد این درگیری نشده و شخصا به خبرنگار شیرازی حمله نکرده است.
سرمربی پیام البته با خشونت و تندی در پایان مسابقه به شرح وقایع پرداخت و حتی تاکید کرد خبرنگار شیرازی فحش داده و طبیعی است که کتک بخورد. هرکسی که فحش بدهد کتک میخورد.
پخش گزارشی از کمیته انضباطی و پس از آن تقابل عزیزی با خبرنگار شیرازی در گفتوگوی زنده تلویزیونی بر حساسیت این اتفاقات افزود. در نهایت البته نتیجهای حاصل نشد و فردوسیپور گفت: «قطعا بین این دو طرف یک نفر دروغ میگوید.»